دانلود رمان اجبار هوس از مسیحه زادخو

معرفی رمان:

نمی‌تونستم هر روز نیکی رو جلوی چشمم ببینم و تو آتیش عشقش بسوزم

چون میدونستم نیکی برام یه ممنوعه بزرگه بعد از چند سال وقتی به ایران برگشتم تا حداقل از

احساس درونم که توی این سال ها آتیشم زد با نیکی حرف بزنم ،

دیدم نیکی یه خاطرخواه دلسوخته داره که البته برای ثروتش کیسه دوخته . فرید شد رقیب عشقی من که

عاشق خواهرم بودم …

رمان اجبار هوس مسیحه زادخو

عشقی که نتونستم هیچ وقت به زبون بیارمش .

هنوز در تردید گفتن و نگفتن راز دلم بودم که تورج خان یه دستور عجیب داد

برای ازدواجم که همه خانواده تو شوک این حرف بابام بودیم . اون خواهرمه….

قسمتی از رمان:

میدونستم که میدونه منو منصور با هم رابطه داریم اما به روی خودش نیاورده که الان شک کرده و گفتم :
_ خواهش می کنم مامان
نفسش رو بیرون داد و گفت:
_ امیدوارم تنهایی قدم نزنی
تا ته حرفشو خوندم مادر راضی بود به اینکه منو منصور باز با هم ازدواج کنیم اما من هنوز درگیر خواستنش بودم که گفتم:
_ تنها هستم مامان فکرای بیخود نکن
و بدون اینکه منتظر بشم سریع خونه رو ترک کردم یه ساعتی طول کشید تا رسیدم به آپارتمانم
پر از دلهره بودم از ترس پر از تمنا و وسوسه ی خواستن
این اضطراب لحظه های خواستن و نخواستنش رو دوست داشتم نمیدونستم پسش بزنم یا به حرف دلم گوش بدم .
یه تپش عجیبی توی قلبم بود بین هوای رفتن و موندن معلق بودم اما دلم غالب مثل همیشه.

مطالب پیشنهادی:

رمان چند درجه بالاتر از غرور

دانلود رمان حریر و آتش

قیمت20000