بستن

دانلود رمان امید وصل از ترنم بهار

دانلود رمان امید وصل از ترنم بهار

 

 

 

معرفی رمان:

دو شخصیت اصلی داره یکی از اونها وحید ، دایی سمیرا و دیگری خود سمیراست . اوایل داستان زندگی گذشته ی وحید به طور خلاصه گفته میشه و اینکه چطور یک شکست تلخ رو در زندگیش تجربه کرده و اکنون به .

 

 

 

 

قسمتی از رمان:

خاطر ان شکست بیمار شده و سمیرا که سخت داییش رو دوست داره

همیشه به اون کمک می کنه . کمی بعد داستان زندگی پر فراز و نشیب سمیرا گفته میشه…

به آرومی، درحالیکه سعی میکردم لرزش دستامو کنترل کنم، دستمو

بالا آوردم و زنگو فشار دادم . کسی جواب نداد. مضطرب و پریشان

دوباره سعی کردم اما انگار کسی خ و نه نبود، یااینکه صدای زنگ

رو نمی شنید . کم کم اشک مهمون چشمهام شد. حرفهایی که

مادربزرگ پشت تلفن گفته بود به مغزم هجوم اورد.

مامان بزرگ ـ دوباره رفته …کجا رفته مامانی؟ بهم بگین کجاست من میرم دنبالش …

نمی خواد شما برین … باز حالتون بد میشه ها …

مامان بزرگـ نمی خوام …تو که نمی تونی بیاریش … نمیخوام بری

… یه دفعه یه چیزی ، کسی میترسونتت ، نمی تونم جواب باباتو بدم

… خودم باید برم …خودم و سعید با هم میریم …

فقط تو برو پیش رضا ،وقتی فهمید وحید باز رفته، حالش بد شد…

الانم رفته بالا در رو قفل کرده، نه جواب میده، نه در و باز میکنه .

. منم دلم پیش بچمه، با سعید میرم دنبالش… خدافظ…

بازم مثل همیشه عصبی و شتاب زده بود. به من نه مهلت

حرف زدن داد، نه خداحافظی . از دستش کلافه بودم. از دست عجله کردن های بیخود و یک دندگی اش.

باز دستم را روی شاسی زنگ گذاشتم و دائم فشار دادم

صدای فریادم، سکوت کوچه ی خلوتو ، بهم میزد : اقابزرگ باز کن….تو رو خدا باز کن…

 

مطالب پیشنهادی:

دانلود رمان در خلوت خاطره ها

دانلود رمان چشمانی که در خواب دیدم

لطفا امتیاز دهید
2.7/5 - (3 امتیاز)

مشخصات رمان

  • نویسنده: ترنم بهار

  • ژانر: عاشقانه

  • ویراستار: سنتر رمان

  • صفحات: 253

لینک های دانلود

  • دسته ها:دانلود رمان , رمان عاشقانه
  • ۱۸ فروردین ۱۴۰۲
  • بدون نظر

اگر شما نویسنده رمان سنتر هستید و تمایل به ادامه همکاری ندارید می‌توانید درخواست حذف ارسال کنید.

درخواست حذف

نظرات کاربران

شما اولین نفر باشید که در مورد این رمان نظر می نویسید
پشتیبانی آنلاین