بستن

دانلود رمان ببار ای سپید اثر شکوفه شهبال

دانلود رایگان رمان ببار ای سپید اثر شکوفه شهبال

 

 

معرفی رمان:

صدف ملکان دختری معصوم و زیبای هجده ساله توسط پدرش به مردی زن‌دار و خشن به نام بهادر داده می شه، بهادر پولدار و جذاب که به گفته ی زنش عقیمه، بدون این که بخواد دلش برای صدف سُر می خوره و این ماجرا باعث می شه رازهای زیادی این وسط آشکار شه…

 

 

 

قسمتی از رمان:

سرم پایین بود. صدای بم و مردانه ای تند و قاطع گفت: _سلام. سپس به پدرم اعتراض کرد: _ به این میگی بچه؟! بی آن که نگاهم کند، کفش هایش را پوشید: _جمع کن بساطت رو بریم. هاج و واج به بابا نگاه کردم: _کجا؟ _باباش، بهش بگو کجا! _ب…بابا. پدر بیخیال سیگاری آتش زد و چمباتمه بر روی زمین نشست: _آقا خواهش می کنم. آخه… مرد قد برافراشت: _آخه نداره دیگه. پاشو پاشو شناسنامه دخترت رو بردار، شناسنامه خودتم بردار، سریع!
با بلند شدنش فقط قوس اندامش کمی از هم باز شد: _آخه آقا الان که جایی باز نیست! _تو بلند شو بیا. من آدمش رو دارم. پاشو. نفهمیدم چگونه شد. فقط چادر بر سرم مانده بود و خودم هاج و واج که پدرم چمدانی را از بالای کمد برداشت و خالی کرد. _بیا. بیا بگیر هرچی لازم داری بریز توش. اتوماتیک وار کمد را باز کردم. تمام لباس هایم را که از شدت فرسودگی به قاب دستمال کهنه بیشتر شبیه بودند، برداشته و در چمدان چیدم. کتاب هایم!
کتاب هایم را هم از طبقه پایین همان کمد داخل آن گذاشتم. آلبوم عکس ها، عکس مادرم، همه چیز را! اشک ریزان تند تند تند جمع می کردم. از گوری به گوری دیگر می رفتم. نمی دانستم چه در انتظارم است! پدر برای اولین بار دست بر شانه ام گذاشت. تا جایی که به یاد داشتم، هیچ گاه عطوفت پدری را ندیده بودم. هرچه عطوفت و عاطفه بود، مختص مادرم بود. مادر که رفت، محبت رفت، گرمی و صفا رفت، فرشته ها رفتند، دیو ماند، هیولا ماند با پدر!…

لطفا امتیاز دهید
3.7/5 - (3 امتیاز)

مشخصات رمان

  • نویسنده: شکوفه شهبال

  • ژانر: عاشقانه،اجتماعی

  • ویراستار: سایت سنتر رمان

  • دسته ها:دانلود رمان , رمان اجتماعی , رمان عاشقانه
  • ۱۷ مهر ۱۴۰۱
  • بدون نظر

اگر شما نویسنده رمان سنتر هستید و تمایل به ادامه همکاری ندارید می‌توانید درخواست حذف ارسال کنید.

درخواست حذف

نظرات کاربران

شما اولین نفر باشید که در مورد این رمان نظر می نویسید
پشتیبانی آنلاین