دانلود رمان ترکش خاطرات از آرزو توکلی

معرفی رمان:

ترکش خاطرات پریچهره بعد از ۲۸ سال نرم نرمک در زندگی سایمونش به حرکت درامده و بی خبر از همه جا بند بند زندگی تک پسرش را از هم گسست.

با آمدن دخترکی در زندگی سایمون هردوی آن ها گریبان گیر اتفاقاتی میشوند که ناگزیر زخم به جان سایمون عاشق دل زده و او را پر میکند…

از کینه و انتقامی که سرچشمه میگرفت از همان گذشته ای که تکه های ترکشش در ژرف زندگی سایمون و مهربان نهفته بود.

قسمتی از رمان:

-این همونیه که تا دیروز کمتر از عشقم صداش نمی زدی حالا شدم این…

ثانیاً من دختر امیربهادر نیستم دخترم مهری ام.

پریچهر در یک ثانیه نقش بر زمین شد و پشت بندش فریاد سایمون که مادرش را صدا میزد. کنارش زانو زد و مادرش

رو توی بغل گرفت و به آرامی به صورتش زد:

+مامان… مامان چشماتو باز کن

بیخیال فقط نظاره گر بودم پوزخندی زدم:

-آب قند بیارم…

خوفناک نگام کرد که زبان به دهان گرفتم.

+بلایی سر مادرم بیاد روزگارتو سیاه می کنم

وحشت به جونم افتاده بود ولی لجبازی احمقانه گفتم:

-مگه وقتی مادرم رو فرستادی گوشه قبرستون کسی روزگار

تورو سیاه کرد! خدا خودش جای حق نشسته و پوزخندی چاشنی حرفم کردم…

اخمش غلیظ شد و با یک حرکت مادرش را از زمین بلند کرد و به داخل خانه رفت.

به دنبالش به داخل رفتم دو تا دور خونه رو از نظر گذروندم، خونه ساده ای بود و هر گوشه اش را نگاه میکردی

آرامشی عجیب در وجودت می نشست.

همیشه خیال میکردم خسرو و پریچهره توی عمارتی همچون عمارت سایمون زندگی می کنندو با پول های امیر بهادر

خوش می گذارنند ولی مثل اینکه اینگونه نبود یا شایدم زیر پوستی جلو میرفتن. ناله پریچهره که بلند شد قربان صدقه

های سایمون هم شروع شد. همان لحظه صدای بشاش مردی خانه را پر کرد:

مطالب پیشنهادی:

دانلود رمان خون بس

دانلود رمان بیگانگی

قیمت16000