دانلود رایگان رمان عصیانگر قرن اثر پردیس نیساری ، فاطمه سادات هاشمی

خلاصه رمان:

گاهی آن‌قدر به دست بقیه مسخره می‌شوی که تحملت تمام می‌شود‌.
آن‌ها هرگز فکر نمی‌‌کردند که ممکن است با حرف‌هایشان، من تبدیل به من بشوم!
از زنجیر و حسار حرف‌هایی که آن‌ها دورم انداختند ازاد بشوم! آری… بخاطر آن‌ها است که من به من تبدیل می‌شوم! چه می‌شود مگر؟ فقط گویی که قرار است، عصیانگر باری دگر برخیزد!
در ایت جهان امگاورس، آن‌ها من را به یک امگای بدبخت و تنها تبدیل کردند، امگایی که در نفرت و غم غرق شد، اما یک روزی به آن‌ها ثابت می کنم که من فقط من نیستم! برای آخرین بار می‌گویم، من را دست کم نگیرید!
می‌پرسند من کی هستم؟ لابد نژاد برتر! اما خیر، پاسخ سخت نیست، کافی است بگویید او، او است. هه بله! من خودم هستم. من، من هستم!

قسمتی از رمان:

خواب‌‌های وقت و بی‌‌وقتم را داخل صندوقچه ‌خاطرات ام پنهان کرده‌ام.
آن روز که موعود فرا رسد، آن روز که حقیقت برملا شود، در آن لحظه خاطرات نیز برملا می‌شوند.
دنیا با حادثه‌ای عظیم رو ‌به‌ رو خواهد شد. دشمنی که از افسانه‌‌های هزار ساله بیدار شده است و به سراغشان می‌آید، دشمنی که از خاطرات خون‌آلود و وحشت جنگل هالربوس زنده شده است.
اری ای خیانتکارها! جهان برای آخرین بار توی تاریکی غرق خواهد شد!
خدایان بر می خیزند، الهه ها مقتدر خواهند بود! اما این‌جا چه خبر است؟ من کی هستم؟
من، منم! دارم برای اخرین بار می گویم! بفهمید! دنیا، رو به اتمام می‌رود! بدرود.
قسمتی از رمان:
آتیش تمام منطقه رو در برگرفته بود، همه حیوون‌ها به سمتمون هجوم می‌آوردن، قبیله‌مون وحشت کرده بود.