دانلود رایگان رمان نظربازان اثر مریم ثروت

معرفی رمان:

سرمه دلداده است ودلدار ..دلداده به عشق پسردایی مهربونش یاسین ..ودلدار پسر دایی دیگه اش یزدان ..سرمه است وعشق یک طرفه اش به یاسینی که حتی نمیدونه این عشق وجود داره وبا مهربونی های بی شمارش دل سرمه رو بیشتر از قبل مجنون میکنه ..
زندگی عجب بازی هایی داره ..یکی عاشق ویکی فارق ..یکی عاشق ودیگری مشغول اب تنی درحوضچه ی عشق دیگری ..
وبالاخره درمیون تمام این تب وتاب های عاشقانه پای محمد امین به زندگی سرمه باز میشه ..محمد امینی که امین دردهای سرمه میشه ..
باید دید بالاخره سرمه به عشق کدوم یک از مردهای زندگیش لبیک میگه!

قسمتی از رمان:

به درگاهی درتکیه زدم وبا نگاهم جزء جزء حرکاتش را بلعیدم ..یاسین خودش
هم نمیدانست که یک نفر کنج این اتاق ایستاده وبا ذره ذره ی وجودش از صدای
بم ومردانه اش موقع نماز خواندن لذت می برد
السلام وعلیک..
نفس نیمه ای کشیدم واز دیوار اتاق کنده شدم .. نمازش داشت تمام می شد وزمان
دلدادگی من هم به پایان رسیده بود..
پشت کردم وبه سمت اشپزخونه به راه افتادم ..سینی در دستم را روی سینک رها
کردم که مادر از بیخ گوشم گفت..
-قبول باشه یاسین جان ..برای ما هم دعا کردی مادر ..؟
3نظربازان￾دعا کردم عمه ..هم شمارو هم مامان وسرمه رو..
نظربازان
به سمتش چرخیدم وحسرت گونه به بوسه ای که مادرروی پیشونیش کاشت دیده
دوختم ..ای کاش این بوسه به نیابت از من بود..
-شام چی داریم دختر عمه.
صورتم گشاده شد ..بالاخره طرف صحبتش من شدم..
دست به دور گردن مادر انداخت ودل من ضعف رفت ..دل دل کردم￾قیمه بادمجون پسردایی..
)نکن یاسین جان ..با این دل عاشق مدارا کن که از دوری رویت می نالد ..بس
است دیگر ..کم شیرین شو جانانم(..
-قربون عمه ی ماهم برم که میدونه برادر زاده اش هوس بادمجون کرده..
مادر لبخند بازی زد..
-بخور نوش جونت پسرم..
-پس سفره رو بندازم …؟
وبه من نگاه کرد ..که پلک زدم : بیانداز..
به سمتم امد وسفره را ازکنارم برداشت..
آخ که قلبم در ثانیه ایستاد ..دلم می خواست فریاد زنم..
)جلو نیا یاسین جان ..نیا عشق من .. پادرحریمم نگذار ..چرا که ترسم دستهایم بی
اذن واراده ام به دور گردنت حلقه زنند..نگذار تشت رسواییم از بالای بوم بیفتد
..نگذار بیشتر از این دردت به جانم خوره شو

مطالب پیشنهادی:

دانلود رمان اسموتی با طعم مرگ

دانلود رمان دانه سرخ پائیزی