دانلود رمان صحرای ویرانگر اثر فرشته تات شهدوست
دانلود رایگان رمان صحرای ویرانگر اثر فرشته تات شهدوست
معرفی رمان:
“صحرا” دختری مغرور، جسور و تا حد زیادی سرد و جدی است..خانواده اش بعد از مرگ ناگهانی و مشکوک پدر و نامزدش، ورشکسته می شوند..به همراه مادر و خواهرهایش به محله ی جدید نقل مکان می کنند..صحرا چند سالی از خواهرهایش بزرگ تر است و حتی آن ها هم جور دیگری از او حساب می برند..صحرا به واسطه ی خصوصیات رفتاری تند و جدی که دارد دختر بسیار محکم و قابل اعتمادی است..تنها نقطه ضعف او خانواده اش می باشد و به مانند یک پدر مراقب آن ها است..با عاشق شدن سحر و ورود سیاوش و نامزد شدن آن ها بر خلاف خواسته ی صحرا همه چیز به یکباره تغییر می کند..در این میان رازی وجود دارد که تنها در دل صحرا نهفته است و خانواده اش چیزی از آن نمی داند..آن راز نشان از انتقامی دارد که زندگی او را تحت شعاع قرار می دهد…
قسمتي از رمان:
-نمی فهمم واقعا!…چه اجباری بود که حتما بیایم اینجا؟!…مگه محله خودمون چش بود؟
از گوشه چشم نگاهش کردم و دسته ی چمدونشو گرفتم سمتش…بگیر ببر تو.
-من نمی تونم، بده یکی از همین خدمتکارا ببره…
-کدوم خدمتکارا؟ بگیر بهت میگم…به یکی از کارگرا اشاره کرد.
-همینا پس چین اینجا؟!… من نمی تونم چمدون به این بزرگی رو از این همه پله بکشم ببرم بالا.
و دستاشو رو سینه اش قفل کرد و سرشو چرخوند…گاهی مثل بچه ها لج می کرد..تو این وضعیت اعصابی واسه کل کل کردن با لیلی نداشتم…چمدونشو پرت کردم طرفش…جیغ کشید و حیرت زده یه قدم رفت عقب..مات و مبهوت نگاهم کرد.
با اخم سرش داد زدم: به درک نبر…میذارمش پشت در. آخر شب شهرداری بیاد ببره، تو هم برو تو تا اون روی سگم بالا نیومده.
-مگه چیزی هم مونده که بخواد بالا بیاد؟
می ترسید ولی همیه حاضر جواب بود…حتی در برابر منی که خواهر بزرگترش بودم. لز صدای جر و بحث ما، مامان اومد تو حیاط و ما رو که تو اون وضعیت دید، زد پشت دستش و لبش رو گزید!
-شماها باز شروع کردید؟!..بذارید برسیم بعد مثل سگ و گربه بیافتید به جون هم…
مطالب پیشنهادی:
مطالب پیشنهادی ما
مشخصات رمان
-
نویسنده: فرشته تات شهدوست
-
ژانر: عاشقانه
-
ویراستار: سایت سنتر رمان
-
صفحات: 1062