بستن

دانلود رمان زهر تاوان اثر پگاه رستمی

دانلود رایگان رمان زهر تاوان اثر پگاه رستمی

 

 

معرفی رمان:

درمورد یه دختر به اسمه جلوه هستش که زمانی که چهار سالش بوده پسری دوازده ساله به اسم کیان وارد زندگیش میشه . پدر و مادرجلوه هردو پزشک بودن و وقت کافی برای بودن با جلوه رو نداشتن برای همین جلوه همه کمبودهای پدرومادرش روباکیان پرمیکنه وکیان همه زندگیش جلوه میشه تاجایی که کیان ازجزئی ترین رفتارهای جلوه که حتی مادرش بی خبربوده اطلاع داشته تاجایی که جلوه عاشق کیان میشه و کیان عاشق جلوه.اما چون کیان یه جورایی جلوه روبزرگ کرده نمیتونه بین حس اینکه عاشق جلوه شده یا فقط یه حسه دلسوزی و مسئولیت پذیری نسبت به جلوه داره یکی روانتخاب کنه.ازاون طرف وقتی جلوه میبینه کیان بادخترهای دیگه ای وقتش رومیگذرونه و از جلوه دوری میکنه احتمال اینکه یه روزی کیان عاشقش بشه رو به صفر میرسونه و دریک تصمیم ناگهانی چون میخواد ازاین حس رها بشه به اولین خواستگارش که استاد دانشگاهش هستش و همچی تمومه جواب مثبت میده و باماهان ازدواج میکنه و …

 

 

 

قسمتی از رمان:

تصوير خودم در آينه خيره مي شوم .
موهاي مواج و هاياليت شده ام را كه يك طرف صورتم ريخته
كنار مي زنم. اين طوري گردي صورتم بهتر مشخص مي
شود .
با دست رژگونه ام را كمي پخش مي كنم تا تنها هاله اي از آن
باقي بماند. آن قدر گونه ام برجسته هست كه با همين رنگ
محو هم خودنمايي كند .
رژ مسي براقم را كمي غليظ تر مي كنم تا كوچكي دهان و
برجستگي ماليم لب هايم بيشتر به چشم بيايند .
سايه مسي رنگ پشت چشمانم را با نوك انگشتانم كمرنگ تر
مي كنم تا رنگ قهوه اي چشمان مخمورم جلوه ي بيشتري
داشته باشد. دستي به
ابروهاي پهن ولي كوتاهم كه كمي روشن تر از قهوه اي
چشمانم رنگ شده اند مي كشم و مرتبشان مي كنم. چند تار از
موهاي حلقه شده ام را
روي پيشاني بلند و صافم رها مي كنم. گوشواره هاي بدلم را
كه بلنديش تا نيمه پاييني گردنم مي رسد، در گوشم مي اندازم .
يقه ي لباسم كه روي شانه هايم افتاده را پايين تر مي دهم تا
سفيدي پوست و برجستگي سينه هايم به خوبي نمايان شوند .لبانم را آرام به هم مي مالم، شيشه ي عطر ديورم را روي سر
و سينه ام خالي مي كنم و درست مثل يك پرنسس از اتاق خارج
مي شوم. آرام و با
طمانينه همراه با لبخندي كه از صبح روي لبم جا خوش كرده،
خرامان خرامان به سمت پله ها مي روم .
من دكتر جلوه كاوياني ،خوب بلدم چه طور راه بروم ، چه
طور حرف بزنم كه مخاطبم
محوم شود، چه طور بخندم كه سفيدي دندان هايم سرخي لبانم
را نمايان تر كند و چه طور دستم را در هوا تكان دهم .
من خوب بلدم چه طور بنشينم، بلند شوم، برقصم، نگاه كنم،
لباس بپوشم؛ چون سال ها بر روي تك تك رفتار اعضاي بدنم
كار كرده ام تا به راحتي …
مجنون كنم …
محكوم كنم …
قصاص كنم …
روي اولين پله مي ايستم. به سالن مسلطم، اما خودم در تير
رس نگاه كسي نيستم .

 

مطالب پیشنهادی:

دانلود رمان پشتم باش

دانلود رمان هاید

لطفا امتیاز دهید
Rate this post

مشخصات رمان

  • نویسنده: پگاه رستمی

  • ژانر: عاشقانه،اجتماعی،هیجانی

  • ویراستار: سایت سنتر رمان

  • صفحات: 739

لینک های دانلود

  • دسته ها:دانلود رمان , رمان اجتماعی , رمان عاشقانه , رمان هیجانی
  • ۳۰ مهر ۱۴۰۱
  • بدون نظر

اگر شما نویسنده رمان سنتر هستید و تمایل به ادامه همکاری ندارید می‌توانید درخواست حذف ارسال کنید.

درخواست حذف

نظرات کاربران

شما اولین نفر باشید که در مورد این رمان نظر می نویسید
پشتیبانی آنلاین