دانلود رمان بنام سپیده نویسنده fatemeh.a
دانلود رایگان رمان بنام سپیده از fatemeh.a
معرفی رمان:
گاهی اوقات توی زندگی ادم یه سری اتفاق ها می افته.خیلی هاشون جزئیه.ولی بعضی هاشون دنیامونرو تغییر میده.سپیده قصه ماهم،یکی از همین اتفاق ها سرنوشت ش رو عوض میکنه.مجبور به ترک شهرودیار میشه…
قسمتی از رمان:
پروردگاریکتا اغاز میگردد.ولی این بار این قصه
پرغصه به نام سپیده اغاز میگردد.دختریاز جنس غم وتنهایی.دختری که سوار براسب خیال؛درروزگارخوشی،تا اینده های خیلی دورسفرمیکند
.کاخرویایی برای خودش میسازد.دران سپیده صبح ؛که چشم بدین جهان گشود؛مویش به سیاهی شب ورویش بهسپیدی صبح.از ان رو پدرش اورا سپیده نامید.سپیده ای که ؛غصه بااب وگلش عجین شده بود.آنچنان مردانه؛در
برابرسختی هاومشکلات روزگار می ایستد؛
خم به ابرو نمی اورد وهنوز هم؛درونش دخترکی سرزنده وشاد؛زندگی میکند.
یکه وتنها،درهیاهوی شهری شلوغ،رهامی شود.بی هیچ تکیه گاه وسرپناه.
ودراین میان مردی،از جنس وغرور ،پابه زندگی سپیده قصه ما می نهد.
به خیال خام خود،میخواهد بشکند اورا؛ولی هیچ نمیداند که رمان اجتماعی اوخود از جنس سنگ است وهیچ وقت نمی شکند.
تا ان زمان که این مردگرفتارمیشود.یعنی هردوی انها گرفتارمیشوند. غرق دریایی بی کران میشوند.
دریایی سه حرفی. ع.ش.ق
همین کلمه سه حرفی زیبااست که شکوفه امید؛به ادامه حیات را،درجان ها می رویاند.
دوستان عزیزم؛ممنون میشم که منو در نوشتن رمانم؛یاری کنید وتا اخر همراهم باشید.درضمن،پست های
ابتدایی از زبان یک دختر بچه هشت ساله است.پس لطفا زود قضاوت نکنیدوصبور باشید
ازهمون جایی که یادم میاد؛براتون تعریف میکنم.طبق گفته های پدرم-مربوط به زمانی که سالم بودم واون اتفاق
نیفتاده بود-از اون دخترهای فوق العاده شیطون،والبته شیرین زبون بودم.بابا که میگفت؛خیلی اوقات اشک
مامانمو،به خاطر همین شیطنت هام در اوردم.ولی لازمه یه نکته رو هم بگم ها؛از این دخترهای تخس و بی
ادبم نبودم.به هر حال به نظرم خیلی چیزها وخیلی اتفاق ها،توی تقدیر…
مطالب پیشنهادی:
مطالب پیشنهادی ما
مشخصات رمان
-
نویسنده: fatemeh.a
-
ژانر: عاشقانه،اجتماعی
-
ویراستار: سایت سنتر رمان
-
صفحات: 110