بستن

دانلود رمان سرنوشتی که خدا ننوشت نویسنده سحر پورمحمدی

دانلود رایگان رمان سرنوشتی که خدا ننوشت از سحر پورمحمدی

 

 

معرفی رمان:

عـشق بد نیست، اما اگه به جا نباشه اگه از رو عقل نباشه، می‌شه بدترین اتفاق زندگیتاین جمله‌ی همیشگی مامانم بود. مادری که همیشه برام بهترین بود و بهتر از اون برام وجود نداشت. البته برای هر دختری، مادرش براش بهترینه. حتی اگه مادرش بد باشه…مادرم با وجود اون همه سختی، من و داداشم رو بزرگ کرد.

 

 

 

قسمتی از رمان:

تو افکار خودم غرق شده بودم که مادرم اومد سمتم…رو مبلی رو به روی من نشست، لبخندی زد و گفت:
_چیزی شده رها؟ خیلی تو فکری!
سرم رو انداختم پایین… وای فهمیده که این روزها، یک مرگم هست. حالا چیکار باید می‌کردم؟
مادرم گفت:
_رها! حالت خوبه؟
لبخند مصنوعی زدم:
_ آره، خوبم
ــ مطمئنی؟
ــ آره
مادرم چشم هاش رو ریز کرد و با صدای آرومی گفت:
_ من به بچه هام دروغ یاد ندادم.
کسی ام که دروغ بلد نیست، بلد نیست دیگه!
توام بلد نیستی! صدات می‌لرزه موقع راست نگفتن…انگشت هات رو مدام به هم گره می‌دی …
دهنت خشک می‌شه…تو چشم هامم نگاه نمی‌کنی.
ــ می‌تونم بعدا قضیه رو بهتون بگم؟
ــ پس قضیه ای هست…
سـرم رو پایین انداختم…آخه چطور می‌تونستم به راحتی بگم
کـه عاشق شدماون‌هم عاشق کسی کـه فامیل نیس…چطور می‌تونستم
به مامانم بگم که مامان، من عاشق اونم …اون رو می‌خوام، نه کس دیگه رو..
سرنوشتی که خدا ننوشت نمی‌شد بگم… نمی‌شد… آخه مامانم اعتقاد داشت کـه من فقط و
فقط باید با فامیل ازدواج کنم…دلیلش هم این بود کـه فامیل رو بیشتر می‌شناسـه.
تو این یک سال اخیرهم پسر عموم مهدی، چندین بار ازم خواستگاری کرده بود،
اما من هر بار به بهونه های مختلف بهش می‌گفتم: “نه”
دختر غُد و لجبازی نبودم، یعنی بودم، ولی واسه مادرم نبودم..
.مادری کـه هم برامون پدر بود هم مادر…واسـه همین نظرش برام خیلی مهم بود …راضی بودنش…دلخور نبودنش
برام مهم بود.
تو چشم های مادرم خیره شدم. چشم هایی که نگران بود،
خسته بود. چشم هایی که به خاطر کارکردن های وقت و بی وقت، پشت یه شیشه‌ی کلفت بود…
رفتم سمتش و رو دوتا زانوهام نشستم:
_ الهی قربونت برم، چرا اینقدر نگرانی؟

 

مطالب پیشنهادی:

دانلود رمان دریای پوشالی

دانلود رمان کژال

لطفا امتیاز دهید
Rate this post

مشخصات رمان

  • نویسنده: سحر پورمحمدی

  • ژانر: عاشقانه،اجتماعی

  • ویراستار: سنتر رمان

  • صفحات: 200

لینک های دانلود

  • دسته ها:دانلود رمان , رمان اجتماعی , رمان عاشقانه
  • ۱۵ آبان ۱۴۰۱
  • بدون نظر

اگر شما نویسنده رمان سنتر هستید و تمایل به ادامه همکاری ندارید می‌توانید درخواست حذف ارسال کنید.

درخواست حذف

نظرات کاربران

شما اولین نفر باشید که در مورد این رمان نظر می نویسید
پشتیبانی آنلاین