دانلود رایگان رمان ارباب جدایی اثر آریانا

معرفی رمان:

زندگینامه واقعی،روایت زندگی دوعاشق
و ارباب.. اخرش چی میشود…؟

قسمتی از رمان:

ما از هم نمیشدیم جدا
بزور کردن مارا جدا
خسته ام به اون خدا
لحظه به لحظه بدون تو را مرور کردم .. من
خدا رو هم خسته کردم ..
چهار
ارباب جدایی آریانا
تنها نشستم عکساتو غرق گریه کردم..دیگه
رو به مرگم بگو .. برمیگردم
ما فقط قربانی عشق شدیم
کوزه رو برداشتم و از حیاط داد زدم
– دایه دایه ( مادر )
– بله
– من روشتم (من رفتم)
ما ایرانی حرف میزدیم
و به طرف چشمه رفتم که رود تمیزی از ان
جاری شده بود تا اینجای زندگیم از همه چی
راضی بودم غرق همین فکرا بودم و همان
طور که داشتم به راهم ادامه میدادم صدایی
گفت
-بوق
ترسیدم و با شتاب برگشتم عقب وقتی اونو
دیدم نفس اسوده ام را بیرون دادم و عصبی
با قهر نگاش کردم
– عه خانمی من دوباره قهره
– ترسام (ترسیدم )
– ببخشه عزیزم ( ببخشید)
همینطور که داشتیم به طرف چشمه میرفتیم و
به طبیعت سر سبز و صدای اب که از دور به
گوش میرسید و فضای رمانتیکی ایجاد کرده
بود که من تو حس رفته بودم گفتم