بستن

دانلود رمان ساربان عشق اثر مرضیه جلالی

دانلود رایگان رمان ساربان عشق اثر مرضیه جلالی

 

 

معرفی رمان:

ریحانه، پرستار شخصی باربدی میشود، که بیمار است و شرایط زندگی عادی را ندارد، تنهایی و گذشته ی باربد توجه ریحانه را جلب می کند، بطوریکه تلاش می کند، تا به باربد نزدیک شود …

 

 

 

قسمتی از متن

قفل درو زدم و وارد رستوران شدم به سوپ رقیق شده برای باربد و به غذا هم برای خودم سفارش دادم غذاها رو تحویل گرفتم و به ماشین برگشتم در سمت اون و باز کردم حسابی عرق کرده بود ظرف سوپ و رو داشبورد گذاشتم و با مصیبت کتش و از تنش در آوردم و رو صندلی پشت انداختم نگاهش کردم این که نمیتونه خودش غذا بخوره ظرف و برداشتم قاشقی به لبش نزدیک کردم به سختی دهانش و باز کرد نیمی از سوپ از گوشه لبش بیرون ریخت
فورا” دهنش و پاک کردم دوتا دستمال رو یقه اش قراردادم تا اگه دوباره این اتفاق افتاد رو لباسش نریزه سه چهارتا قاشق بیشتر نخورد هرکاری کردم از خوردن امتناع کرد صورتش و تمیز کردم و سوار شدم قاشق اول و که به دهانم بردم تو گلوم گیر کرد تکه ای کباب کندم و به لبش نزدیک کردم يدفعه یادم افتاد مادرش گفت قدرت جویدن نداره گوشت به تیکه های ریز تقسیم کردم و تو دهنش گذاشتم
الولی همه رو بیرون داد صورتش
و تمیز کردم اشتهام کاملا” کور شد غذا رو گوشه ای گذاشتم و حرکت کردم دوساعتی میشد که حرکت کرده بودم داشتم از یه پیچ دور میزدم که يدفعه شروع کرد به جیغ کشیدن اینقدر هول کرده بودم که نمیدونستم باید چکار کنم فورا” ماشین و زدم کنار و پیاده شدم و در طرف اون و باز کردم چشماش و بسته بود با صدای بلند جیغ میکشید
همانطور هم تمام بدنش میلرزید نمیدونستم باید چکار کنم از دهنش کف بیرون میزد چیزی تو ماشین نبود از ترس اینکه تشنج نکنه دستم و بین دندانهاش قرار دادم تا به این طریق مانع بسته شدن آنها شوم په ماشین نزدیک ماشین من بود مرده و زنه بطرفم اومدند مرده گفت: کاری از ما برمیاد – لطفا” اون نایلون و از تو داشبورد دربیارید او نایلون و درآورد آمپول و بیرون کشید و روش و خوند و گفت: همینه بله بلدید آماده اش کنید
نه تاحالا این کارو نکردم به اطراف نگاهی انداختم و گفتم: اگه ممکنه تکه ای چوب برام بیارید او چوبی آورد دستمال کاغذی و روش قرار دادم و ازش خواستم بین دندانهای او بگذارد دستم و که درآوردم خون از دستم بیرون زد درد تو تمام دستم پیچید فورا” آمپول و آماده کردم و بهش تزریق کردم چیزی طول نکشید آروم شد ولی همچنان میلرزید

لطفا امتیاز دهید
Rate this post

مشخصات رمان

  • نویسنده: مرضیه جلالی

  • ژانر: عاشقانه

  • ویراستار: سایت سنتر رمان

  • صفحات: 801

لینک های دانلود

  • دسته ها:دانلود رمان , رمان عاشقانه
  • ۱۹ مهر ۱۴۰۱
  • بدون نظر

اگر شما نویسنده رمان سنتر هستید و تمایل به ادامه همکاری ندارید می‌توانید درخواست حذف ارسال کنید.

درخواست حذف

نظرات کاربران

شما اولین نفر باشید که در مورد این رمان نظر می نویسید
پشتیبانی آنلاین