بستن

دانلود رمان در بند او اما آزاد اثر رویا احمدیان

دانلود رایگان رمان در بند او اما آزاد اثر رویا احمدیان

 

 

معرفی رمان:

من‌ وفا ۲۵ ساله، پسری عیاش و خوش‌گذران، قدر دختری عاشقانه دوسم داشت و ندونستم و سر یه دعوای بچگونه راهمون ازهم جدا شد و هما هم از لج‌ من با پسر عموم ازدواج کرد! حالا بعد چند سال به قول خودش مثل بختک افتادم رو زندگیش و باعث مرگ شوهرش، یعنی پسر عموم شدم! اما اون نمی دونه که من برگشتم تا…

 

 

 

قسمتی از رمان:

اشک در چشمانم حلقه زده و تلفن را با حرص قطع می کنم. صورتم را با دستانم می پوشانم. هق هق گریه ام در فضا می پیچد و شانه هایم بر اثر شدت زیاد گریه تکان می خورد. صدای در اتاق و به دنبالش قدم های سریع صدیقه را می شنوم. در آغوش گرمش می کشاندم. -نکن با خودت هما جان.. درست میشه همه چیز عزیز دل من. وفام دست بر می داره؛ بلاخره خسته میشه و می ره. بیست -ابجی خودم می دونم هیچی درست نمیشه. من عادت کردم به این روال زندگیم؛ به بد شانس و بدبخت بودن!
همیشه همین بوده. آبجی؟ روی سرم را بوسید و با صدای آرامی جواب داد. :-جانم؟ -چکار کنم؟! -زندگی… -چه کلمه فریبی! چقدر خنده دار… چقدر… نمی توانم ادامه دهم و هق هق گریه ام در آغوش گرم و پر مهر صدیقه به هوا می رود: -هما جان! کی می خوای بستش کنی و روی خوش به زندگی نشون بدی عزیزم اخه… با گریه و آه و ناله قرار نیست چیزی درست بشه که انتظار درست شدن داری. -زندگی به من روی خوش نشون داده تا منم روی خوش نشونش بدم؟ -تو به خدا روی خوش نشون بده خب؟
بیا و یکم دنبال آرامش باش. بیا یه هفته خودت بسپر دست امروزت؛ نه دیروز و فردا! من که می دونم، به خوبی می شناست. می دونم داری حسرت گذشته ای که با اشتباه و بی حواسی خراب کردین و حرص آینده ای که هنوز نیومده رو می خوری…غم بچه ای که هنوز پا یه دنیا نذاشته تو دلت ریشه دونده! هما یه نگاه به زندگی من بنداز بعد بگو بدبخت و بدشانسی! من ناشکری نمی کنم، ولی زندگی خوبی ندارم. زندگیم پره فراز و نشیب و تلخی های بی پایانه! من نتونستم چند سال با دل خوش کنار
عشقم زندگی کنم و خدا گرفتش ازم…

 

مطالب پیشنهادی:

دانلود رمان پشتم باش

دانلود رمان تحفه نجس

 

لطفا امتیاز دهید
Rate this post

مشخصات رمان

  • نویسنده: رویا احمدیان

  • ژانر: عاشقانه،اجتماعی

  • ویراستار: سایت سنتر رمان

  • صفحات: 474

لینک های دانلود

  • دسته ها:دانلود رمان , رمان اجتماعی , رمان عاشقانه
  • ۲۲ مهر ۱۴۰۱
  • بدون نظر

اگر شما نویسنده رمان سنتر هستید و تمایل به ادامه همکاری ندارید می‌توانید درخواست حذف ارسال کنید.

درخواست حذف

نظرات کاربران

شما اولین نفر باشید که در مورد این رمان نظر می نویسید
پشتیبانی آنلاین