بستن

دانلود رمان خزان زده اثر تمنا زارعی

دانلود رایگان رمان خزان زده اثر تمنا زارعی

 

 

معرفی رمان:

سامر و سمیر، منفور در عین حال محبوب ترین برادر های خانواده عاشوری. بعد از مرگ خورشید، زنی که سال ها مادر صداش می کردند مجبورند با گذشته ی سیاه خانواده اشون رو به رو بشن. در گیر و دار مخفی نگه داشتن راز های خودشون به دستور مالک، آماده ی کوچ به تهران می شند و حالا سامر باید آماده ی ازدواجی از پیش تعیین شده با دخترِ محبوب خاندان بشه و سمیر باید برای زندگیِ متاهلیِ مخفیش بجنگه! مقابل دختری قرار می گیره که انتخاب هیچ کس نیست، محبوب نیست و ناملایمات زندگی ازش ادم سرسختی ساخته. انتخاب سامرِ لجباز دختریه که هیچ کس دوستش نداره!

 

 

 

قسمتی از رمان:

خنديد، اول آرام و رفته رفته خنده اش شدت گرفت. گريه ی مخلوط با خنده ی مسخره ای که روی لب داشت، حالش را به هم می زد و دلش می خواست بخوابد. يک خواب بی بیدار… دست به لبه ی سپر ماشین گرفت و از جا بلند شد. دوباره پشت فرمان نشست و راه افتاد. هوا گرگ و میش شده بود وقتی کنار لیلی رسید. مزار غرق گل نبود، کسی کنارش نبود، حتی شمعی هم روشن نشده بود. کنارش که نشست، دست در خاک سرد فرو کرد و
قطره اشکی از چشمش سقوط کرد: -سخت بود ديشب؟ واسه من که سخت بود. جونم رو گرفتن انگار… کنارش دراز کشید، پاکت سیگار را جیب شلوارش بیرون آورد ونخی بین لب هايش گذاشت. -من چطور باور کنم نیستی؟ پک زد و حین بیرون دادن دود سیگار و میان زهر خنده اش ادامه داد: -من اگه با اين دوتا چشم کور شده ام نمی ديدم که باورم نمی شد تو نیستی… پلک روی هم فشرد: -من دلم تنگ شده برات می فهمی؟ سیگار سوم هم که
سوخت و به آخر رسید، خورشید دامن پهن کرد و بالاخره سامر رضايت داد بلند شود. گل ها را مرتب کرد: -يه وقت فکر نکنی نیستی ها… هنوزم واسه من بهترين هديه ی خدايی… از نبود و رفتن لیلی حرف می زد؟ چطور به خودش جرات داده بود؟ روی دهانش کوبید و زير لبی به خودش توپید: -لال شو… لال شو سامر! قصد رفتن که کرد، انگار داشتند روحش را پاره پاره می کردند. به زحمت نگاه از مزار لیلی گرفت و دور شد. از ناتوانی خودش، از سامر متنفر بود!

 

مطالب پیشنهادی:

دانلود رمان عروس جزیره

دانلود رمان حاکم

لطفا امتیاز دهید
Rate this post

مشخصات رمان

  • نویسنده: تمنا زارعی

  • ژانر: عاشقانه،اجتماعی

  • ویراستار: سایت سنتر رمان

  • صفحات: 1701

لینک های دانلود

  • دسته ها:دانلود رمان , رمان اجتماعی , رمان عاشقانه
  • ۳۰ مهر ۱۴۰۱
  • بدون نظر

اگر شما نویسنده رمان سنتر هستید و تمایل به ادامه همکاری ندارید می‌توانید درخواست حذف ارسال کنید.

درخواست حذف

نظرات کاربران

شما اولین نفر باشید که در مورد این رمان نظر می نویسید
پشتیبانی آنلاین