بستن

دانلود رمان برگ و باران نویسنده شکیبا پشتیبان

دانلود رایگان رمان برگ و باران از شکیبا پشتیبان

 

 

معرفی رمان:

به قول قدیم مرغ نیکو یک پا داشت و از تصمیمی که گرفته بود منصرف نمی‌شد.سپنتا هر موقع خیره به چشمان این دختر می‌شد خود را می‌باخت و غرق چشمان زیبای او می‌شد و حرف زدن از یادش می‌رفت. چشمان او رنگین کمانی بی نظیر بود همین بود که باعث شد سپنتا او را با همه متفاوت ببیند.

 

 

 

قسمتی از رمان:

تو که این همه نگاهت
واسه نگاهت واسه چشمام گرم و نجیبه.
سپنتا نیکو را به پارک برده بود و برای او بستنی کاراملی خریده بود.
نیکو کمی از بستنی‌اش را خورد و بعد فکر شیطانی‌ای را در سر پروراند. سپنتا را با ناز صدا زد.
– سپنتا؟
سپنتا به او خیره شد و گفت:
– جان دلم؟
ناگهان نیکو تمام صورت او را بستنی مالید و با خنده گفت:
– قیافه‌ات خیلی باحال شده سپنتا!
– مرا اذیت می‌کنی؟ بمان سر جایت.
و همان باعث شد نیکو فرار کند. وقتی سپنتا به او رسید دو دستان او را پشت کمرش قفل کرد و گفت:
– وورجک.
نیکو با زیرکی خنده ریزی کرد و سمت او برگشت. خود را مظلوم کرد و گفت:
– ببخشید آقایی.
– نه راه ندارد…
همین که خواست ادامه جمله را بگوید به چشمان مظلوم او خیره شد و دهانش قفل شد.
می‌دونستی که چشات قدر یه نقاشیه که.
تو بچگی می‌شه کشید!
می‌دونستی یا نه! می‌دونستی یا نه!
وقتی به خود آمد که نیکو با دستمال صورت او را تمیز کرده بود، رو به او گفت:
می‌دانستی داری با چشمانت دیوانه‌ام می‌کنی؟
نیکو ناز آمد و با ناز گفت:
– نه. چطور؟
او را کشید سمت نیمکت و او را نشاند و خود نیز کنار او نشست و گفت:
– می‌خواهی بگویم تاوان ناز آمدنت چیست؟
– چی؟
. نیکو شوکه خواست او را جدا کند که پسر جوانی داشت از آن جا رد می‌شد رو به سپنتا گفت:
– آقای محترم. اینجا تهران به مقصد ایران است. مثل اینکه ایران را با لاس وگاس اشتباه گرفته‌ای.
سپنتا از او جدا شد که نیکو شرمگین محکم بر شانه او کوبید و گفت:
– آبرویم را بردی. من قهر.
– تاوان بستنی بود گلم. الانم پاشو برویم ناهار.
– آخ جون.
– جوجه سپنتایی. دیگه به من آن طور نگاه نکن.
– چطور؟
– آن‌طور.
می‌دونستی که تو چشمای تو!

 

مطالب پیشنهادی:

دانلود رمان برج زهرمار و دختر شیطون بلا

دانلود رمان ساربان عشق

لطفا امتیاز دهید
5/5 - (1 امتیاز)

مشخصات رمان

  • نویسنده: شکیبا پشتیبان

  • ژانر: عاشقانه، اجتماعی

  • ویراستار: سایت سنتر رمان

  • صفحات: 65

لینک های دانلود

  • دسته ها:دانلود رمان , رمان اجتماعی , رمان عاشقانه
  • ۲۱ آبان ۱۴۰۱
  • بدون نظر

اگر شما نویسنده رمان سنتر هستید و تمایل به ادامه همکاری ندارید می‌توانید درخواست حذف ارسال کنید.

درخواست حذف

نظرات کاربران

شما اولین نفر باشید که در مورد این رمان نظر می نویسید
پشتیبانی آنلاین