بستن

دانلود رمان حسرت،نفرت،عشق نویسنده م،خالقی

دانلود رایگان رمان حسرت،نفرت،عشق از م،خالقی

 

 

معرفی رمان:

باصدای بسته شدن در.خواب به کل از سرم پرید.تو جام نیم خیز شدم ببینم کدوم خری در خونه روبا در طویله اشتباه گرفته که با امیرورامین والبت سپهر بااخمای فوق العاده ناجور روبه رو شدم.دستی به چشمام کشیدمو ونشستم:( چتونه باز…) هنوز حرفم تموم نشده بودکه سپهر با اخم مثلا ترسناکش به امیر خیره شد(:از این شازده بپرس.) پتورو کنار زدم(حوصله ندارم.خودت بگو)نگام کرد {چی میخواستی بشه استاد مالکی سر کلاس یه زری زد امیرم گرقت پشت دیوارای دانشگاه سیر کتکش کرد}

 

 

 

 

قسمتی از رمان:

نیم نگاهی به امیر انداختموبی حس گفتم{خوب؟} رامین دستی روی شانه ی سپهر گذاشت ولیوان اب رو به دستش داد:{اینقدر حرص نخور .دردوبلات بخوره تو سراین امیر فلک زده…} وبعد به من نگاه کردوبا خنده گفت{شانس اوردیم استاد مالکی عموخسرو روشناخت ول کرد وگرنه ههمون امشبودرجوارهم تو بازداشتگاه میخوابیدیم.}بلند شدم:{چه دخلی به شما داره اونوقت؟} سپهر بلندشدوتمام قد جلوم ایستاد:( منوورامین خیرسرمون رفتیم اینو ومالکی رو ازهم جداکنیم مردک هوا برش داشته که ما سه تا همدست بودیم.الانم گفته این ترمو حذفین تا بعد) لیوان رو به دستم داد.به سمت اتاقش رفت ودرو محکم بهم کوبید…لیوان رو اروم روی میز گذاشتم وبه امیر که به سمت در میرفت گفتم{میری مثل بچه ادم ازاستادتون عذر خواهی میکنی که این سپهر بچه مثبت ما از تکالیفش جا نمونه بعدا میای خونه باهات حرف دارم ) کتش رو سر شانش انداخت (در مورد؟) به سمتش رفتم

 

مطالب پیشنهادی:

دانلود رمان اما چه حیف

دانلود رمان در بند او اما آزاد

لطفا امتیاز دهید
5/5 - (1 امتیاز)

مشخصات رمان

  • نویسنده: م.خالقی

  • ژانر: عاشقانه

  • ویراستار: سنتر رمان

لینک های دانلود

  • دسته ها:رمان عاشقانه
  • ۳ شهریور ۱۴۰۲
  • بدون نظر

اگر شما نویسنده رمان سنتر هستید و تمایل به ادامه همکاری ندارید می‌توانید درخواست حذف ارسال کنید.

درخواست حذف

نظرات کاربران

شما اولین نفر باشید که در مورد این رمان نظر می نویسید
پشتیبانی آنلاین