دانلود رمان تنها من از سمین جون

معرفی رمان:

قبل اومدن به دانشگاه انقدر آروم بودم که بهم میگفتن آرامش . اما مگه میذارن . یک کاری میکنن که آدم غوغا به پا کنه . اما خدا هم گاهی اوقات بدجوری تو کاسه آدم میذاره . اینم یکیش … پایان خوش

قسمتی از رمان:

آنکه می خواهد روزی پریدن آموزد،نخست باید ایستادن،
راه رفتن،دویدن وبالارفتن بیاموزد.
هیچکس نمیتواند به عقب برگردد و از نوشروع کنداما
همه میتوانند از همین حالا شروع کنندو پایان تازه ای
بسازند
مانند برگی در جریان آب،بی اختیارنباشید بلکه مانند
قایقرانی بر آب های خروشان باشید
والاترین هدیه ما بین دوستان،اعتماداست ودرک
متقابل
قدر لحظه های ناب زندگی رابدان،زیرااین لحظات
هستند که زندگی رامیسازند،نه سال ها
آنچه در زندگی بدست می آوریم،همان چیزی است
که در ذهن خود میبینیم دانلود رمان تنها من

کسی هست ازش بپرسم یا نه؟ البته نه که کسی نباشه ها.بود،ولی دختر نبود .

خلاصه برگشتم به سمت در ورودی و ترجیح دادم از نگهبان دم در بپرسم:

من:«ببخشید کلاس ۱۲۵کجاست؟»

نگهبان:«طبقه بالا»

(ای بمیری الهی . خب زودتر میرفتی از همین میپرسیدی دیگه . حتما باید کلی چرخ بزنی؟!)

کلی پله ها رو رفتم بالا و کلی دنبال کلاس گشتم تا رسیدم به طبقه دوم . بالاخره پیداش کردم .

به کلاس که رسیدم خیلی استرس داشتم . ازونجا که فکر میکردم ممکنه دیرم شده باشه

با عجله در رو باز کردم که بدبختانه با دست یکی از پسرا برخورد کرد . خیلی

خجالت کشیدم و لبم رو به دندون گرفتم . تا اومدم حرفی

مطالب پیشنهادی:

دانلود رمان شهراد

دانلود رمان مرثیه ی عشق