دانلود رمان شوماخر از مسیحه زادخو
دانلود رمان شوماخر از مسیحه زادخو
معرفی رمان:
داستان از جایی آغاز میشود که دستها سخن میگویند چشم هاعشق میورزند دردها زخم بودند و لبخند ها مرهم .
قصه آغاز میشود از سرعت جنون از زیر پا گذاشتن قوائد و قانون بازی ….
شوماخر دخترک دیوانه ی قصه که هیچ قانونی برایش معنا ندارد .
قسمتی از رمان:
نذاشت حرف بزنم یه دفه دست گرفت منو از کتفم گرفت کشید
باز انگار بهش پنیر ( مخدر) نرسیده بود قاطی کرده بود
چنان منو با خشم از ماشین بیرون کشید و بی اراده جیغ زدم
فایده نداشت زده بود به سرش، منو کشید بیرون و بیمحابا، با فحش و خشم یه دفه به جونم افتاد …
_ خیالی نیس دختر خودم ادبت میکنم گنده تر از دهنت حرف میزنی ؟ لاشی خراب …
همین جور فحش میداد منو میزد
منم سعی میکردم از خودم دفاع کنم جیغ میزدم اما ….
رحم نداشت … نفهمیدم کلی آدم ریخته بودن دورمون
نفس نفس میزدم کلاه لبه دارم از سرم افتاده بود زیر دست پای بابا صدای مردم رو به خوبی میشنیدم
_ ولش کن مرد …
_ رحم داشته باش .. کشتیش
_ مرتیکهی معتاد زورش به یه دختر رسیده
پچ پچ های مردم تمومی نداشت
به زور خودمو نجات دادم چند قدم فاصله گرفتم تکیه دادم به پیکان و نگاه عصبیم به بابا بود به زور خم شدم کلاهمو برداشتم، موهام پریشون
مطالب پیشنهادی:
قیمت10000
مطالب پیشنهادی ما
مشخصات رمان
-
نویسنده: مسیحه زادخو
-
ژانر: عاشقانه، اجتماعی
-
ویراستار: سنتر رمان