دانلود رمان با خیالت میرقصم از لیلا حمید
دانلود رمان با خیالت میرقصم از لیلا حمید
معرفی رمان:
آموزشگاه را باز کرد و پا به خیابان گذاشت. احساس سبکی داشت. انگار باری از روی دوشش برداشته شده بود.
حالا دغدغههایش تمام شده بود. در دلش از خوشحالی و هیجان کیلوکیلو قند آب میشد. دلش میخواست در خیابان
چرخ بزند و بخندد. دلش میخواست به روی همهی مردم لبخند هدیه دهد و شادی خیرات کند.
داغی آفتاب به صورتش خورد. دستش را روی پیشانی گذاشت و سایهبان درست کرد تا نور چشمهایش را آزار ندهد. رو به دوستش آزاده گفت:
_تابستون داره تموم میشه، هوا خیال نداره یهکم کوتاه بیاد. همچین حرارت میزنه انگار اردوی آمادهسازی واسه جهنمه
قسمتی از رمان:
در آموزشگاه را باز کرد و پا به خیابان گذاشت. احساس سبکی داشت. انگار باری از روی دوشش برداشته شده بود.
حالا دغدغه هایش تمام شده بود. در دلش از خوشحالی و هیجان کیلوکیلو قند آب میشد. دلش میخواست در خیابان
چرخ بزند و بخندد. دلش میخواست به روی همهی مردم لبخند هدیه دهد و شادی خیرات کند.
داغی آفتاب به صورتش خورد
. دستش را روی پیشانی گذاشت و سایه بان درست کرد تا نور چشمهایش را آزار ندهد.
رو به دوستش آزاده گفت:
رمان با خیالت می رقصم لیلا حمید
_تابستون داره تموم میشه، هوا خیال نداره یهکم کوتاه بیاد.
همچین حرارت میزنه انگار اردوی آمادهسازی واسه جهنمه! آزاده با حرکت سر تأیید کرد:
_امسال تابستون خیلی گرمی داشتیم. همیشه این موقع سال هوا یه کم خنک میشد. هنوز میطلبه مانتو نخی گشاد
بپوشیم بدون هیچی زیرش!
رو به آزاده ابرویی بالا انداخت و با لبخندی شیطنتآمیز گفت:
_بدون هیچی؟.!.. چه کیفی بکنه علی!
آزاده خندید و زیپ کیفش را باز کرد:
_منحرف.!.. منظورم هیچی هیچی نبود. اونو که تو جهنمم باید
مطالب پیشنهادی:
دانلود رمان تورا در بازوان خویش خواهم دید