بستن

دانلود رمان سعادت آباد از بهاره حسینی

دانلود رمان سعادت آباد از بهاره حسینی

 

 

معرفی رمان:

رضا هیچی نگو. به خاک اقا بزرگ، ببینمت از وسط دو شقه ات می کنم… شیشه را بالا دادم و هوار کشیدم. مرتیکه تو که عرضه نداشتی،
چرا گفتی که بیام اونجا؟ اون از اون سلیطه نم کرده ات. این هم از… ضربه ایی به شیشه خورد. متصدی پمپ بنزین بود که
با تعجب نگاهم می کرد. لبخندی الکی زدم و باقی پول را گرفتم و تشکر کردم و راه افتادم. رضا انچنان خفه شده بود
که صدا از او در نمی آمد. برای لحظه ایی فکر کردم که تماس قطع شده است.

 

 

 

 

قسمتی از رمان:

خندید.نه. ولی اگه شما امر می کنین، تا برمبمیرم! نفسم را محکم بیرون دادم و گفتم: _دستم بهت نمی رسه، و گرنه خودم کشتهبودمت.
باز هم خندید.تو رو خدا تعارف نکن. من سرجام می شینم تا شما بیایی.تو خجالت نکشیدی دروغ گفتی؟چه دروغی؟
صدایم را کلفت کردم و صدایش را تقلید کردم و گفتم: _ایراندخت شعبه تهران پارس، دست منه. تو بیا، من نمی ذارم اذیت بشی.
تو چرا باید بری برای غریبه کار کنی. تو بیا، من اشپزخونه رو می دمدستت…بخش آخر را با جیغ گفتم.به جون سوزی…
جیغ دیگری کشیدم.سوزی و زهرمار…خندید. غش غش. از همان خنده های انفجاری وبلندش

 

 

قیمت25000

لطفا امتیاز دهید
1.5/5 - (2 امتیاز)

مشخصات رمان

  • نویسنده: بهاره حسینی

  • ژانر: عاشقانه، اجتمایی

  • ویراستار: سنتر رمان

  • صفحات: 1347

  • دسته ها:دانلود رمان , رمان اجتماعی , رمان عاشقانه
  • ۱ شهریور ۱۴۰۲
  • بدون نظر

اگر شما نویسنده رمان سنتر هستید و تمایل به ادامه همکاری ندارید می‌توانید درخواست حذف ارسال کنید.

درخواست حذف

نظرات کاربران

شما اولین نفر باشید که در مورد این رمان نظر می نویسید
پشتیبانی آنلاین