دانلود رمان وان یکاد از ریحانه کیامری
دانلود رمان وان یکاد از ریحانه کیامری
معرفی رمان:
الهه سادات دختری مذهبی از خانوادهای سختگیر که چهل روز بعد از مرگ نامزد صیغهایش متوجه بارداری اش میشه…
کسی باور نمیکنه که جنینش حلاله و بهش تهمت هرزگی میزنن…
اما حضور یک ناجی الهه سادات رو از پرتگاه خودکشی و سقط جنین عقب میکشه…
و اون کسی نیست جز مهندس سهراب همایونفر
کسی که الهه سادات رو زنداداش صدا میزنه…
معرفی رمان:
سجاده را روی طاقچه کنار قرآن و مفاتیحش گذاشت و سپس به اتاق مادرش برگشت. تلفن بیسیم را برداشت و به هال رفت
تا چرت نیم روزی او را پاره نکند. ابتدا شماره تلفن همان خانمی را که از صبح دو بار تماس گرفته بود را گرفت.
تا آخرین بوق صبر کرد و وقتی پاسخی دریافت نکرد دیگر تماس را تکرار ننمود. شماره تلفن بعدی، شماره موبایل بود.
بوق اول… بوق دوم… آن سوی خط سهرابی بود که بی حوصله به سمت خانه اش میراند. بنز آخرین مدلش را پشت چراغ
قرمز نگه داشت و عصبی شده از ترافیک و شلوغی شهر کراواتش را از دور گردنش باز کرد و روی صندلی کناری اش انداخت.
صدای ویبره ی موبایلش را که شنید، اول بیخیال جواب دادن بود ولی بعد با خود فکر کرد که شاید تماس مهمی باشد.
پس تماس را از طریق نمایشگر ماشینش وصل کرد. _بله. الهه با آرامش شروع به صحبت کرد. _سلام جناب، حسینی هستم،
رمان و ان یکاد ریحانه کیامری
تماس گرفته بودید. هم زمان چراغ سبز شد و سهراب با آن افکار مغشوش تمرکزش را از دست داد. _چند لحظه
اجازه بدید خانم، من پشت فرمونم. _پس مزاحمتون نمیشم. بنده خونه هستم، کاری داشتید در خدمتم. نباید قطع می کرد!
دیگر معلوم نبود کی بتواند او را از سر سجاده پایین بکشد! _نه نه صبر کنید، الان پارک میکنم. _راحت باشید،
گوشی رو نگه می دارم. اولین جای پارکی که کنار خیابان دید فرمان را چرخاند و با مهارت پارک کرد. _هستید خانم حسینی؟
_بله بله، بفرمایید. _بنده همایونفر هستم، سهراب همایونفر. _متاسفانه به جا نمیارم! جا خورد!
فکرش را هم نمی کرد که نشناسدش!
مطالب پیشنهادی ما
مشخصات رمان
-
نویسنده: ریحانه کیامری
-
ژانر: عاشقانه، مذهبی،هیجانی
-
ویراستار: سنتر رمان