بستن

دانلود رمان کابوس رویایی اثر فاطمه خاوریان

دانلود رایگان رمان کابوس رویایی اثر فاطمه خاوریان

 

 

معرفی رمان:

دختری به اسم نازیلا ، دختری آرام ، ساده و مهربان درگیر یک عشق یک طرفه و سامیار پسری از جنس غرور و بدبینی ، پر از زخم و کینه سامیار برای رسیدن به اهدافش مجبور به اطاعت از پدرش و قبول کردن شرط ازدواج از طرف وی می شود و بر اثر اتفاقی با خانواده ی نازیلا رو به رو می شوند این آشنایی باعث انجام آن شرط می شود.نازیلا حس می کند به این عشق رسیده در صورتی که خبر از اهداف شوم عشقش ندارد …رویای بودن و داشتن سامیار تبدیل به کابوس وحشتناک می شود ولی همه چیز به همین سادگی که سامیارفکر می کند نیست ،چون در همیشه روی یک پاشنه نمی چرخد!

 

 

 

قسمتی از رمان:

به مشت هایم خیره می شود…بعد به لبهایم… ناخودآگاه زبانم را روی لبهای خشکم می کشم… نگاهش بالا می آید و به چشمهایم زل میزند… آن قدر تیز. .. آن قدر عمیق… آن قدر جدی که بی اراده چشم می بندم… صدای قشنگ و جدی اش را می شنوم:
– خب؟
همین؟؟ همین یعنی تعریف کن؟؟نگاهش میکنم… چانه ام می لرزد… فکش منقبض میشود…
– گریه کردی نکردیا..
لبم را گاز می گیرم… مثل بچه ها… دقیقا مثل بچه ها میگویم:
– چرا بداخلاقی؟؟ بداخلاق نباش تو رو خدا!
تاب بداخلاقی ندارم… تاب سرزنش ندارم… تاب نصیحت ندارم… الکی که نیست من جوان مرگ شده ام، لبخند میزند، لبخندش را بی نهایت دوست دارم… آرامش میدهد مثل خنده های…
– من بداخلاقی بلدم آخه؟
چون بلد نیست… چون بلد نبود… چون ندیده بودم تا امروز این همه حالم بد است:
– وقتی خیلی ناراحت میشم این جوری جدی و تلخ میشم دست خودم نیست!
یک کلام… این مرد عزیز است زیادی:
– حالا بگو…!!
از کجا؟از کی؟ از کجای قصه؟ از کدام درد؟ کاش نیامده بود:
– نازیلا؟
– چرا اومدی؟
– چرا نیام؟ دوستت گفت حالت خوب نیست… گفت مدام هذیون میگی… ولی نگفت چرا؟
لعنت به تو نوشین..
– شمارت و از کجا آورد؟
– از توی گوشیت!
دلم به بودنش… به کوه بودنش قرص است… حرف که می زنم بغض گلویم را آتش میزند:
– حامد؟
– جان؟
بغض تمام تارهای صوتی ام را فلج میکند… سعی می کنم اشک نریزم:
– من نمیخوام بگم..!
ـ ….
– نمیخوام بدونی!
– چرا؟؟ من میخوام کمکت کنم… فکر کن فقط یه روانشناسم نه پسر خاله!
عصبانی که باشی. .. پر که باشی… دلگیر که باشی… بی منطق میشوی… تلخ و پر بغض میگویم:
– من دیونه نیستم که..
دست گذاشتم روی نقطه ضعفش … جدی میشود باز:
– مثل بعضی از این آدمای بی منطق حرف نزن… دیونه رو می برن تیمارستان نه پیش روانشناس!

لطفا امتیاز دهید
4/5 - (1 امتیاز)

مشخصات رمان

  • نویسنده: فاطمه خاوریان

  • ژانر: عاشقانه، اجتماعی

  • ویراستار: سایت سنتر رمان

  • صفحات: 907

لینک های دانلود

  • دسته ها:دانلود رمان , رمان اجتماعی , رمان عاشقانه
  • ۱۶ مهر ۱۴۰۱
  • بدون نظر

اگر شما نویسنده رمان سنتر هستید و تمایل به ادامه همکاری ندارید می‌توانید درخواست حذف ارسال کنید.

درخواست حذف

نظرات کاربران

شما اولین نفر باشید که در مورد این رمان نظر می نویسید
پشتیبانی آنلاین