دانلود رایگان رمان سرنوشت تکراری از ناهید فلاح

معرفی رمان:

– سارا…سارا؟؟؟
سارا توی اتاقش روی تخت دراز کشیده و اصلا متوجه نیست که مادرش او را صدا می کند.فقط به عکسی که در دستش گرفته خیره مانده. دوباره صدای مادرش بلند می شود:
– سارا…نازی اومده، میایی پایین یا اون بیاد بالا؟
مریم جوابی از سارا نمی شنود. نگاهی به پله ها می کند، از سارا خبری نیست، رو به نازی می گوید:
– عزیزم برو بالا حتما خوابیده خودت بیدارش کن.
مریم به طرف آشپزخانه می رود و نازی پله ها رو دوتا دوتا بالا می رود، به در باز اتاق که میرسد چند لحظه به سارا زل میزند‌.

قسمتی از رمان:

سال آخر دبیرستان بودم کم کم می خواستم برا کنکور آماده شم که مادرشوهر آبجی نرگس بیمار شد، آبجی
مجبور شد دخترش الله رو که چهار سالش بود بذاره پیشه من وبا مامان، بابا همه برن شهرستان. خاله مهشید هم
اومد پیشه ما تا تنها نباشیم. تا وقتی که آبجی برگرده من هر روز الله رو می بردم پارک. همون وقتا بود که یاشار رو
شناختم. اونم هر روز خواهرش پارال رو می آورد پارک. پدرش ارتشی بود و یک سالی می شد که فوت کرده بود و
خواهرش هنوز بی تاب باباش بود. مادرش هم پرستار بود برا همین یاشار، پارال رو اکثرا می آورد پارک تا با دوستاش
بازی کنه و یاشار بتونه کمی درس بخونه. اون موقع یاشار دکترا می خوند، هم تدریس می کرد. پارال ده سالش بود.
وضع مالی متوسطی داشتن. چون ما تو آپارتمان زندگی می کردیم بیشتر همسایه های آپارتمان خودمون رو می
شناختیم ولی خونه ی یاشار اون طرف پارک قرار داشت، یه خانه ی دو طبقه که بعد از فوت باباش یه طبقه رو اجاره
دادن. وقتی من الله رو می بردم پارک بیشتر حواسم بهش بود تا چیزیش نشه. یه روز که نشسته بودم رو نیمکت و
همون جا درسمو می خوندم، یک دفعه صدای جیغ الله اومد، رفتم به طرفش، داشت سرِ مارال داد می کشید: چرا
بادکنک منو ترکوندی؟

مطالب پیشنهادی:

دانلود رمان برج زهرمار و دختر شیطون بلا

دانلود رمان نقاشی احساس