دانلود رمان فریاد نزن از مریم رمضانی

دانلود رمان فریاد نزن از مریم رمضانی
معرفی رمان:
بافتن موهام که تموم شد، از روی صندلی چرخ دار مقابل ایینه، بلند شدم، و با لب خندی مصنوعی و ساختگی، رو به شیدا گفتم: «مرسی شیدا جان، کی باشه که جبران کنم. به خدا دیگه روم نمی شه تو چشات نگاه کنم!»
قسمتی از رمان:
شیدا لبخند شیرین و مثل همیشه، دل گرم کننده ای زد: «فدای چشات هیلدا جون!»
تشکر کردم و از آرایشگاه بیرون اومدم. هنوز هم دل درد داشتم، خب آخه کدوم انسانی، وقتی همیشه غذاهای مونده ی، چند شب پیش و بخوره، سالم می مونه؟
هیروش همیشه برام، از هتل غذا می اورد، که اون هم اون جوری اخراج شد،وللش کن!…
روسری کوتاه و نازکم و کمی جلوتر کشیدم، و گام هام و تند تر کردم، اگه دیر می رسیدم، بابا سرافکنده می شد. دلم نمی خواست، خجالت بکشه.
دیگه من با این تقدیر کنار اومدم، امشب به خواستگار شصت و پنج ساله ای که چهل و پنج سال ازم بزرگ تره، جواب مثبت می دم!
اخه پدرم مهم تره، جواب مثبت من، می تونه شرایط خوبی رو، برای بابا و هیروش فراهم بکنه.
پوف کلافه ای کشیدم و سوار تاکسی شدم : «خدایا؛ به امید خودت! فقط خوشبختم کنه کافیه، سنش به درک!»
مطالب پیشنهادی:
مطالب پیشنهادی ما
مشخصات رمان
-
نویسنده: مریم رمضانی
-
ژانر: عاشقانه
-
ویراستار: سنتر رمان