دانلود رمان زیر چتر عاشقی از آناهیتا هنرجو

معرفی رمان:

آندیا دختر داستان ما بخاطر قلب مریض مادرش و نداشتن پول برای درمان آن از خدا خیلی گله داشت، و زیر باران پاییزی اشک می‌ریخت و اعتراض می‌کرد، تا اینکه خدا صدای دل مظلوم و کوچیک بنده اش را شنید.

قسمتی از رمان :

خدایا چرا من؟ چرا من باید اینقدر بیچاره باشم؟ مگه من چه گناهی کردم که این همه بغض و سختی رو باید تحمل کنم؟
دوباره بغضی که مثل سیب توی گلوم بود شکست.
بارون پاییزی تند تند می‌بارید؛ هِه فکر کنم آسمون هم دلش به حال منه بیچاره گرفته.
آخ خدا، اگه من مادرم رو از دست بدم بیچاره میشم؛ من توی این دنیا فقط همین مادر عزیزتر از جونم رو دارم، دلمو نشکن.
دوباره زیر گریه زدم. کاشکی پول داشتم تا می‌تونستم هزینه ی عمل قلب مادرم رو بدم.
آه، از سرما به خودم می‌لرزیدم؛ چون فقط یک مانتو نازک مشکی رنگ تنم بود.
یک دفعه دیدم بارون قطع شد. وای این پسره دیوانه شده؟ یک پسر قد بلند با بدن رو فرم و موهای قهوه ای رو به بالا یک چتر سورمه‌ای بزرگ دستش بود

مطالب پیشنهادی:

دانلود رمان آهنگ صدات

دانلود رمان سقوط یک کوه