دانلود رمان پیچک بی دیوار از الهام صفری

دانلود رمان پیچک بی دیوار از الهام صفری
معرفی رمان:
در خانه باز کرد و وارد حیاط قدیمی و کوچک شد.
صدای بازی بچهها به گوش میرسید. لحظهای ایستاد و گوش کرد.
دلش میخواست صدای خنده و بازی هوراد را تشخیص دهد.
صدای محسن و مهدی اجازه نداد. دعا کرد که بچهها دعوا نکرده باشند.
قسمتی از رمان:
دو سه روز بود که از صبح میرفت دنبال کار و غروب برمیگشت.
هر شب هم هوراد شکایت میکرد که محسن و مهدی اذیتش کردهاند.
چارهای نداشت. همین که در غیبتش افسانه حواسش به هوراد بود؛
شاکر بود. از افسانه انتظار نداشت و وقتی خودش پیشنهاد داد؛
تلاش کرد بدبینی را دور کند. میدانست بچه چشمش به دستش است
و انتظار دارد بعد از این همه ساعت نبودنش، چیزی خریده باشد؛
اما صد حیف که به زحمت پولش به خرید بلیت اتوبوس و
مترو میرسید. ضمن این که اگر میخواست چیزی بخرد
باید برای هر سه بچه میخرید و مقدور نبود.
یکی از دلایلی هم که به حرف افسانه گوش کرد و
دنبال کار رفت؛ همین مشکل بود.
رمان پیشنهادی:
مطالب پیشنهادی ما
مشخصات رمان
-
نویسنده: الهام صفری
-
ژانر: عاشقانه، طنز،اجتمایی
-
ویراستار: سنتر رمان