بستن

دانلود رمان مجنون عاقل از سینرا

دانلود رمان مجنون عاقل از سینرا

 

 

معرفی رمان:

هرکس در زندگی‌اش، نقطه عطفی دارد. نقطه‌ای که از آن به بعد همه چیز برایش تغییر می‌کند و دنیا رنگ و بویی تازه می‌گیرد. آن تحول عظیم در زندگی من، تو بودی! بله، خودِ تو! وقتی تصمیم گرفتم بعد از مدت‌ها به سرزمین مادری‌ام برگردم، هیچ‌ گاه فکر نمی‌کردم که در پس شادی‌های دخترانه‌ام، دلم را بی‌پروا به دست تو بسپارم.
بی‌مقدمه، بی‌غل و قش و صادقانه عاشق شدم. می‌گویند آدم‌های عاشق دیوانه‌اند. مسیر عاشقی مسیری پر پیچ و خم به چشمم می‌آید و چه سخت است که مجنون دلباخته‌ای چون من بخواهد برای آینده‌اش عاقلانه تصمیم بگیرد.
مجنونِ عاقل، چه پارادوکس عجیبی!

 

 

 

قسمتی از رمان:

– نکنه دیگه نتونم تکون بخورم؟ عرفان راستش رو بگو من حرکت می‌تونم بکنم؟
با بغض بهش خیره شدم و با استرس منتظر جوابش شدم.
با لبخند و کمی شاکی بهم نگاه کرد و یهو اومد سمتم و لپم رو بوس کرد.
– دیگه این‌قدر مظلوم نشو. آدم دلش می‌خواد نگاهت کنه.
معترض دهن باز کردم:
– عرفان! سؤال کردم ها!
جدی شد و گفت:
– دیگه از این حرف‌های مزخرف و چرت و پرت ازت نشنوم. یعنی چی که دیگه نمی‌تونم تکون بخورم؟ تو چیزیت شده بود من الآن این‌جا داشتم با تو شوخی می‌کردم؟ اصلاً فکر کردی همین‌جوری سُر و مُر و گنده می‌نشستم این‌جا؟ اون‌جوری من رو باید توی بخش مراقبت‌های ویژه پیدا می‌کردی!
با چشم‌غرّه بهم نگاه کرد که با نیش باز نگاهش کردم.
– یعنی عاشق ابراز علاقه‌هاتم!
با این حرفم از جدیتش کم شد و زیرلب چیزی گفت که نشنیدم. همین لحظه کسی در رو ضربه زد که عرفان اومد سمتم و روسری رو که افتاده بود سرم کرد و بعد با «بفرمایید» عرفان، در باز شد و فرید داخل شد.

 

 

مطالب پیشنهادی:

دانلود رمان پریزده های شهر

دانلود رمان آخرین شعله شمع

لطفا امتیاز دهید
1/5 - (1 امتیاز)

مشخصات رمان

  • نویسنده: سینرا

  • ژانر: عاشقانه

  • ویراستار: سنتر رمان

  • صفحات: 474

لینک های دانلود

  • دسته ها:رمان عاشقانه
  • ۲۵ دی ۱۴۰۱
  • بدون نظر

اگر شما نویسنده رمان سنتر هستید و تمایل به ادامه همکاری ندارید می‌توانید درخواست حذف ارسال کنید.

درخواست حذف

نظرات کاربران

شما اولین نفر باشید که در مورد این رمان نظر می نویسید
پشتیبانی آنلاین