دانلود رمان قمار جوکر pdf از عطیه شکری
دانلود رمان قمار جوکر pdf از عطیه شکری
خلاصه رمان:
دخترک دو قدم به عقب برداشت و اخم غلیظی کرد: از من چی می خوای؟
چشمان جوکر برق عجیبی زد که ترس را به دل دخترک راه داد: می خوام نمایش تو رو ببینم سرگرمم کن!
– مثله این که اشتباه گرفتی نمایش کار توعه نه من!
پسرک جوکر پشت دست دختر را گرفت و لبخند زیبایی زد:
ولی من مطمئنما تو ماهرتری!
قسمتی از رمان
تارا سرش را به طرفی کج کرد و چشم گردو کرد و با لحن مرموزی آرام و شمرده لب زد:
راجب سطح خطر تو که شک دارم، هدف خیلی آسونی بودی ولی در جوابت
باید بگم که من یکی از بهترینای سازمانم طبیعیه کارهای سخت و پر چالش مال
امثال من باشه.
– تو خیلی احمقی، یه روز که دیگه بهت نیاز نداشته باشن سرتو زیر آب میکنن.
با حرکتی غافل گیر کننده روی سونیا خیمه زد و با چاقوی درون دستش گلوی او
را کاملا برید و آخرین نفس هایش را قطع کرد و پر از اعتراض غرید:
دیگه داشتی حوصله ام رو سر میبردی
کارت آس پیک مشکی-طلایی اش را داخل زخم گردن دخترک فرو برد و پتو را
تا روی سرش بالا کشید.
نگاه آخرش را به اتاق خواب تقریبا مرتب سونیا انداخت و از همان پنجره ای که
داخل آمده بود بیرون پرید و دستکش های خونی اش را درآورد و درون کاوری
جا داد و داخل جیب کتش گذاشت.
کلاه مشکی اش را از روی سرش برداشت و داخل سطل زباله ای انداخت و
موهای قهوه ایی رنگ و بلندش را با روسری پوشاند. سوار اتومبیل مشکی
رنگش شد و به سمت خانه حرکت کرد. باید میرفت تا گزارش کارش را به
پدرش بدهد.
کمی بعد مقابل ساختمان سفید -طلا یی ویلا توقف کرد و از خودرو پیاده شد و
درهایش را قفل کرد.
نگاهی به ساعت مچی دست چرمی اش انداخت و ز یر لب آهی کشید. ساعت
از دو و نیم شب گذشته بود و پدرش الان باید در حال دیدن خواب هفت پادشاه باشد
مطالب پیشنهادی ما
مشخصات رمان
-
نویسنده: عطیه شکری
-
ژانر: روانشناختی،انتقامی،رازآلود
-
صفحات: 484