بستن

دانلود رمان در غم خود شادم نویسنده فاطمه احمدی

دانلود رمان در غم خود شادم از فاطمه احمدی

 

 

معرفی رمان:

هرگز این قصه ندانست کسی:
آن شب آمد به سرای من و خاموش نشست
سر فرو داشت، نمی‌گفت سخن
نگهش از نگهم داشت گریز
مدتی بود که دیگر با من
برسر مهر نبود…
آه، این درد مرا می‌فرسود:
«او به دل عشق دگر می‌ورزد؟»
گریه سر دادم در دامن او
های هایی که هنوز
تنم از خاطره‌اش می‌لرزد!
بر سرم دست کشید
در کنارم بنشست
بوسه بخشید به من
لیک می‌دانستم
که دلش با دل من سرد شده‌ست…!
“هوشنگ_ابتهاج”

 

 

 

قسمتی از رمان:

کلافه از گرمای اواسط اردیبهشت ماه، در زنگ زده را با کلید باز کرد و موتورش را به داخل هول داد.
به محض وارد شدنش، سر و صداهایی را از داخل خانه شنید.
موتورش را کناری گذاشت و نگاهی به حیاط کوچکشان انداخت.
پس از کمی فکر کردن به خاطر آورد که مادر دیشب گفته بود امروز با خانم های همسایه ها مراسم ختم قرآن دارند و او فراموش کرده بود.
کلافه از گرما و با اعصابی به هم ریخته، عرق های روی پیشانی اش را با پشت دست پاک کرد. گرمایی بود و همیشه از گرما کلافه می شد.
نگاهی به ساعت گوشی اش انداخت؛ مادر گفته بود مراسم ساعت پنج شروع می شود و حالا فقط بیست دقیقه از پنج گذشته بود و چاره ای جز رفتن از خانه نداشت چون می دانست دو سه ساعتی طول می کشد و نمی توانست که وارد مجلس زنانه شود.
نفس کلافه اش را بیرون فرستاد و با دست کمی خودش را باد زد.
نگاهش به آب کثیف حوض افتاد؛ مادرش دیگر چندان توان نظافت حیاط را نداشت و خودش هم حوصله اش را.
راهش را سمت شیر آب گوشه ی حیاط کج کرد و مشتی آب به صورت داغ شده از گرمایش زد و با شنیدن صدای ظریف دختری در نزدیکی اش، شیر آب را بست و سرش را برگرداند.
– سلام آقا پارسا.

 

 

مطالب پیشنهادی:

دانلود رمان شبیه خودش

دانلود رمان پایان شب سیه سپید است

لطفا امتیاز دهید
3/5 - (1 امتیاز)

مشخصات رمان

  • نویسنده: فاطمه احمدی

  • ژانر: عاشقانه

  • ویراستار: سنتر رمان

  • صفحات: 205

لینک های دانلود

  • دسته ها:رمان عاشقانه
  • ۶ دی ۱۴۰۱
  • بدون نظر

اگر شما نویسنده رمان سنتر هستید و تمایل به ادامه همکاری ندارید می‌توانید درخواست حذف ارسال کنید.

درخواست حذف

نظرات کاربران

شما اولین نفر باشید که در مورد این رمان نظر می نویسید
پشتیبانی آنلاین