دانلود رمان پرستش از سحربانو۶۹

معرفی رمان:

تو تاریکی که دست و پا میزنم..به هیچی نمیرسم..جز همون سیاهی و سیاهی و ترس..ترس از تاریکی..دنیای من سیاه..واسه اینکه نترسم..به هرچیزی که سر راهم باشه چنگ میزنم..هر چیزی..حتی یه قلب سنگی..حتی اگه اون قلب سنگی واسه من دردسر بشه..

قسمتی از رمان:

پرستش ذاکر
سیاوش معین مهر
و خیلی شخصیتای دیگه مثل وحید ..فیروزه..شراره..بهراد.. و کلی ادمای دیگه.

دستانم را بگیر..
گرم کن سردی دستانم را با گرمی وجودت..
داغ کن حس یخ کرده روحم را..
من اسیرم..اسیر این تاریکی..اسیر این ترس..
بیا و بشو خورشید راهم..
بیا و بشو نور وجودم..
دستم را بگیر و با خود ببر..
من..میپرستم احساسم را..
احساسی که در این تاریکی گم کرده ام..
من پرستش میکنم این راه گم کرده را اگر…تو همراهم باشی..
بیا و پرستش را یاد بگیر..تو هم میتوانی..پرستیدن را..
تو هم میتوانی پرستش را..عاشق شوی.. پایان خوش

مطالب پیشنهای:

دانلود رمان اغماض

دانلود رمان راز یک سوگند