دانلود رمان دو پرنده بی سرزمین pdf از یگانه اولادی

دانلود رمان دو پرنده بی سرزمین pdf از یگانه اولادی
خلاصه رمان:
داستان از یک سفر خانوادگی و دوستانه شروع میشه. از یک فضای شاد و خودمانی که در نهایت به تلخی میرسه.
تلخی یی که زندگی آدم های اون جمع را دگرگون می کنه و همه شوم رو در شک فرو میبره.
به خصوص صبا و فرزینی که شریک و همدم زندگی شون رو بعد از این سفر از دست میدن و…
قسمتی از رمان
فرزین از ماشین پیاده شد و به چراغ های روشن ویلا نگاه کرد. مطمئن بود هیچ کدامشان حتی به فکر شام هم نیافتاده اند.
صندوق عقب را باز کرد و همانطور که پلاستیک های خرید را در می آورد موبایلش زنگ خورد.
با دیدن نام ” آمین ” هر چه در دست داشت را دوباره در صندوق گذاشت و تماس را وصل کرد: جانم؟
– الو؟ فرزین؟ روی سنگ ریزه ها راه افتاد و زیر درخت بید ایستاد: سلام. خوبی؟ -سلام. میگم من یه جایی باید برم پول میخوام.
میفرستی برام؟ همین سه روز پیش قبل اینکه راه بیافتند برایش پول ریخته بود. با نگرانی به پس گردنش دست کشید:
حواست به خودت هست بابا؟معلوم بود فوری بی حوصله شده است: هست…
وقتی اینگونه حرف میزد بیشتر ذهنش درگیر او می شد: می ریزم برات. – اوکی، فعلا. همین!
نه پرسیده بود کی برمی گردید؟ نه حال و احوال کرده بود! انگار او تنها و تنها وظیفه اش تولید کردن
پول بود و بس. موبایل را در جیب شلوارش سر داد و دوباره
پلاستیک ها را برداشت و به سمت داخل ویلا راه افتاد. آرنجش را آنقدر روی زنگ کنار در نگه داشت
تا مهدی آنا به بغل در را برایش باز کرد: داداش رفته بودی جنگل دنبال چوب؟ دو ساعت یه ذغال خریدن طول داشت؟
او را با دست کنار زد و به مازیار و فرخ که مثل بچه ها غرق بازی بودند نگاه کرد: مازیار سیخ زدی؟
بی حواس پرسید: چیو؟ مهدی خندید و آنا را دست به دست کرد: اونجای فرخو.
جوجه ها رو میگه دیگه. فرزین ایستاد و سریع به طبقه بالا نگاه کرد…
قیمت37000
مطالب پیشنهادی ما
مشخصات رمان
-
نویسنده: یگانه اولادی
-
ژانر: عاشقانه،اجتماعی،بزرگسال
-
صفحات: 1988