بستن

دانلود رمان فریبا از باران

دانلود رمان فریبا از باران

 

 

معرفی رمان:

دختری به نام فریبا مجبور به ازدواج با پسری به نام شهریار میشه حتی یک بار فرار میکنهاما سرانجام با شهریار ازدواج میکنه ولی نمیدونه این ازدواج موجب بدبختیش میشه…

 

 

 

 

قسمتی از رمان:

خونه ی ما هم وسطی بود طرف راست خونه ی ما که نزدیک خونه ی بابا بزرگ بود

خونه ی دایی منصوره و طرف چپ هم خونه ی دایی مسعوده

همیشه مامان می گه پدرم با این که وضع مالی خودش و خونواده اش خوب بود
اما بخاطر اینکه بابا بزرگ شرط کرده بود که باید دومادش توی خونه ی اون زندگی کنه به

خاطر عشقی که به مادرم داشت قبول کرد که به قول ما دوماد سرخونه بشه و الحق هم توی همه ی اون سالها

مثل یه پسر واسه ی بابابزرگ بود

هنوز هم خوب اون موقعها که من و غزل و غزاله باهم توی باغ قایم باشکبازی می کردیم

یادم میاد یادش بخیر چه روزای خوبی بودند

کاش هیچوقت بزرگ نمی شدم

هنوز هم که هنوزه وقتی به اون خونه میرم شیرین ترین و تلخترین خاطراتم رو به یاد میارم

باغ پشت ساختمون چایی که اولین بار طمع این که کسی دوست داره رو تجربه کردم

و و باز همونجا بود که فهمیدم هیچی از اول وجود نداشته و

مقصر من بودم که عاشق شده بودم

 

 

مطالب پیشنهادی:

دانلود رمان ترنج و عطر بهارنارنج

دانلود رمان وارث سایه ها

 

لطفا امتیاز دهید
Rate this post

مشخصات رمان

  • نویسنده: باران

  • ژانر: عاشقانه، اجتماعی

  • ویراستار: سنتر رمان

  • دسته ها:دانلود رمان , رمان اجتماعی , رمان عاشقانه
  • ۳ شهریور ۱۴۰۲
  • بدون نظر

اگر شما نویسنده رمان سنتر هستید و تمایل به ادامه همکاری ندارید می‌توانید درخواست حذف ارسال کنید.

درخواست حذف

نظرات کاربران

شما اولین نفر باشید که در مورد این رمان نظر می نویسید
پشتیبانی آنلاین