دانلود رمان مه ربا pdf از مهری هاشمی

خلاصه رمان:

هونام بخشایش یه آقازاده‌ی یاغیه، کسی که از سیاست و قدرت فراریه اما تو رأسشه.

پدرش یکی از مردان قدرتمند کشوره و تنها پسرش باید کمک حالش باشه

اما هونام از پدرش و هر چیزی که بهش ربط پیدا می‌کنه گریزونه،

چون اون رو مقصر مرگ یکی از عزیزانش می‌دونه. از خونه‌ی پدریش بیرون زده و

یه شرکت همراه پسر عموش و بهترین دوستش راه انداخته و اونجا داره

توی خفا یه زندگی آروم رو می‌گذرونه، البته اگه پدرش و دخالت‌ها و

خرابکاری‌هاش واسه برگردوندن پسرش اجازه بده. با پر رنگ شدن خرابکاری‌های

دختر شیطون داستان توی شرکت توجه هونام بهش جلب می‌شه و

اینجا آغاز کلکل‌هاییه که مرد ساکت و آروممون رو به یه پسر خشن تبدیل می‌کنه.

قسمتی از رمان

نگاهش كردم هنوز خيره ي من بود و انگار به اين دنيا برگشته بود كه دستي

به صورتش كشيد، حرف كه زد صداش از فرياد خش برداشته بود و كاملا گرفته بود.

– شما… خيلي شبيهه همين .. من فقط… اشتباه گرفتم خودت كشش دادي.

سري به تاييد تكون دادم.

– درسته جفتمون اشتباه كرديم الان آرومي؟

سري به تاييد تكون داد.

– آره فاز روانشناسي برندار ديونه نيستم كه اينجوري باهام حرف ميزني برين بيرون از اتاقم.

ديگه جوابي ندادم همين كه آروم شده بود كافي بود، ميتونستم به خاطر

همين جمله ي آخر خوب بچزونمش اما ترجيح دادم از اتاق بيرون برم كه

ديگه هيچوقت چشمم به چشمهاي آبيش نخوره.

همه بدون حرف سمت در راه افتاديم كه زمزمه كرد.

– هونام تو بمون.

بدون اينكه مكث كنم از اتاق بيرون زدم و پشت سرم آصف و ترمه هم

بيرون اومدن.

تمام كارمنداي شركت بيرون اتاق ايستاده بودن و با ديدن من پچ پچ

هاشون شروع شد.

سرن رو پايين انداختم، واقعاً معذب بودم از كاري كه كرده بودم، شايد بهتر

بود همون اول تموم ميكردم اون بحث احمقانه رو.

قیمت31000