دانلود رمان اسموتی با طعم مرگ اثر نیلوفر قنبری
دانلود رایگان رمان اسموتی با طعم مرگ اثر نیلوفر قنبری
معرفی رمان:
کوچه ی تنگ و باریک و پیچ در پیچ محله ی پدری ام پر است از مردهای کفترباز، چاقوساز، رعیت، بزاز،
خراط و نمدمال. مرده شورها توی کوچه ما خانه دارند. به کوچه مان میگویند کوچه ی مرده شورها. خواهر و برادرند و کسی پدر و مادر و قوم و خویش آنها را به یاد ندارند.
قسمتی از رمان:
به قتل رسیده. و قتل فرشاد آخرین چیزی ست که علیرضا به آن فکر کرده بود. معین از حلقه ی محاصره کننده ی مامورین پلیس به دور جمعیت، به سمتی که علیرضا دست به سینه به اتومبیل سیاهش تکیه زده و سخت در فکر فرو رفته می رود. با او دست میدهد و نگران چهره درهم و برهم و کدر علیرضا می شود. علیرضا سر تکان می دهد و نفسش را محکم و حرصی بیرون می فرستد. عجب رو دستی خوردیم.
چجوری فهمیدی معین؟ رفتم هتل، راستش وقتی گفتن فرشاد بی خبر نیومده سر کار یه کم نگران شدم. اما وقتی سرپرست پرسنل هتل گفت این اولین باریه که فرشاد نمیاد و حتی یه زنگ نزده که چرا نیومده فکرم خراب شد. آدرس خونه ش رو گرفتم و سریع اومدم. اما مقتول همون دیشب به قتل رسیده. حول و حوش ۱۲ شب. عین پروانه و وحید و رحیم شب کشته شده. یالله تعریف کن چجوری کشته شده؟ –
یه سری کبودی های خیلی بزرگ رو گردن و کمر و ران و ساق پاش هست. بچه های پزشکی قانونی میگن احتمالا گردنش شکسته. دست راستش و پای چپش هم همینطور. حالا باید بیشتر بررسی بشه. دایی، قاتل اینبار همون کلمه ی mine رو روی پشت مقتول نوشته. جایی بین کمر و زیر گردن.
نوشته؟ یعنی چجوری؟ با یه چیز نوک تیز مثل چاقو رو پوست مقتول این کلمه حک شده. علیرضا نچی میکند. لعنتی! چه جیگری داره این پست فطرت. خب دیگه؟ معین به دور و بر نگاه میکند و سرش را نزدیک گوش او میبرد. چشمان علیرضا گرد میشود. جان؟! بریده؟ معین سرش را به چپ و راست تکان میدهد.
مطالب پیشنهادی:
مطالب پیشنهادی ما
مشخصات رمان
-
نویسنده: نیلوفر قنبری
-
ژانر: عاشقانه،اجتماعی
-
ویراستار: سایت سنتر رمان
-
صفحات: 1829