دانلود رمان احساس آرام از مستانه بانو

دانلود رمان احساس آرام از مستانه بانو
معرفی رمان:
آرام همینجا در همین نقطه دنیا میان درختان بهاری رفتی و امید دادی به آمدنت و حالا من تنها درست در همان نقطه دنیا میان درختان خزان زده چشم به راه توام! آقا سعید
قسمتی از رمان:
همانطور که آب اضافی دستانش را می گرفت از دستشویی بیرون آمد و گفت:
شیرین بابایی کجایی ؟!
شیرین سرش را از روی کتاب بلند کرد و رو به سمت در اتاقش با صدای بلندی که پدرش بشنود گفت:
من اینجام بابایی، تو اتاقم دارم درس می خونم.
آقا سعید راه آشپزخانه را در پیش گرفت و وقتی به در آشپزخانه رسید دوباره گفت:
چقد درس می خونی بابایی؟ صبح تا شبم که تو کار خونه به مامانت کمک
نمیکنی تنبل خانم. حداقل بیا بابا یه کم تو رو ببینه.
شیرین می دانست مقاومت کردن در مقابل خواست پدر بی فایده است،
او تنها دختر خانواده ی فرهادی و برای همه عزیز بود.
کتابش را بست و از اتاقش بیرون رفت. رمان جدید از پله ها پایین آمد و یک راست
به سمت آشپزخانه رفت، پدرش پشت به در آشپزخانه روی صندلینشسته بود. آرام طوری که پدرش متوجه حضورش نشود رفت و از
پشت چشمان پدرش را گرفت. آقا سعید همانطور که روی دستان
دخترکش دست میکشید آنها رمان عاشقانه را از روی چشمانش کنار زد و گفت:
این دستای عزیز دردونه ی باباست که نمی خواد چشمای بابا جایی رو ببینه ؟!
مطالب پیشنهادی:
دانلود رمان فقط فقط دردونه ی من
مطالب پیشنهادی ما
مشخصات رمان
-
نویسنده: مستانه بانو
-
ژانر: عاشقانه
-
ویراستار: سنتر رمان
-
صفحات: 252