دانلود رمان افلاس pdf از زهرا خزائی

خلاصه رمان:

بعد از تصادف پدرش، در سن ۱۸ سالگی سرپرستی سخت مادر ویلچر نشین و

برادر ۱۰ ساله اش به گردنش می افتد دختری بی پروا و مغرور،سخت کوش و

پرتلاش هرکاری از دستش بر می آید تا زندگی پر تنش خانواده اش را نجات دهد..

روزی از روز ها صاحب یک فروشگاه بزرگ گل فروشی مردی ۵۰ ساله است

که مهوا در آنجا کار میکند..اورا خاستگاری می‌کند…اما نه برای خودش برای پسرش،

شروین میثاقیان، صاحب هلدینگ واردات و صادرات گل های مصنوعی.. اما آیا این ازدواج صورت میگیرد؟؟

آیا این اتفاق می‌تواند به فقر زندگی مهوا و خانواده اش پایان دهد باهم بخوانیم..

قسمتی از رمان

چيزی به مشتری که ايستاده بود گفت و با برداشتن کتش از روی صندليش،با

عجله به سمتم اومد:

_لازم نيست چيزی رو حساب کنيد،يه باکس گل اين حرفارو نداره…

لب زدم:

_آخه مگه ميشه من…

دستش رو بالا آورد:

_نيازی نيست،بيخيال،فقط اينکه منم با شما ميام،آخه ميدونيد کلا فراموش کرده

بودم که امروز پنجشبست!منم بايد يه سر تا بهشت زهرا بيام،حالا که شماهم

داری اونجا ميری خودم ميرسونمتون!..

پلک باز و بسته کردم و با تته پته لب زدم:

_آخه چيزه….،

ميدونيد،من مستقيما نميتونم برم اونجا…،اول بايد يه سر تا خونه برم و همراه

مادرم برگردم!

لبخندی زد و رديف دندون هاش مشخص شد:

اين که اصلا مشکلی نداره،من تا خونه شمارو همراهی ميکنم،بعداز اونجا

همراه مادرتون ميريم به سمت بهشت زهرا!چطوره؟

و همزمان به سمت باکس قدم برداشت و از روی ويترين بلندش کرد..

_بريم.

قیمت35000