بستن

دانلود رمان دانشجوی دلبر من pdf از محدثه

رمان دانشجوی دلبر من

دانلود رمان دانشجوی دلبر من pdf از محدثه

خلاصه رمان:

مامان من چن بار بگم آخه  من خونه عمو رامسین نمی یام.

دختر زشته عموت حالا به شب مارو برای شام دعوت کرده تو نیای

تو که میدونی من از حسام بدم می یاد. بگو فردا امتحان داشت نیومد.

اون ک با تو کاری نداره همیشه تو دعوا رو باهاش شروع میکنی.

واقعا ک… همه چیز افتاد تقصير من.

مگه دروغه… ما پایینیم زود آماده شو بیا پشت بند حرفش از اتاق بیرون رفت.

هوففف کلافه ای کشیدم و به دیوار روبروم خیره شدم…

 

قسمتی از رمان

اول فک میکردم ک زن عموعه اما حسام بود…

هیچ عکس العملی نشون ندادم و سمت کمد دیواری رفتم و درش و باز کردم و شال ابی

ک همرنگ لباسم بود و شکوفه های ابی رنگی داشت و برداشتم و در کمد دیواری و

بستم و برگشتم برم ک حسام پشت سرم ظاهر شد…

ترسیده چن قدم عقب رفتم…

منن:چرا مثل جن ظاهر میشی…

بدون توجه به حرفم گفت:

حسام:به شرطی میزارم این لباس و بپوشی ک از کنار من جم نخوری

من:باشع حالا میتونم برم.

حسام:نه..

من:چرا؟؟؟؟

چن قدم جلو اومد و یه دستش و تکیه به کمد دیواری داد و کمی روم خم شد و گفت:

حسام:یادته دیروز بهت گفتم شرط امروزم و بهت میگم

من:خب

حسام با انگشت اشارش و از ارنج تا روی دستم به نوازش دراورد و تو همون حال

گفت:

من:بعد مهمونی شب بیا اتاقم!

قلبم محکم خودشو به قفسه سینه ام میکوبید و بخاطر حرکت دستش رو دستم گر گرفته بودم…

من:چرا باید بیام اتاقت؟

 

قیمت25000

لطفا امتیاز دهید
2.3/5 - (3 امتیاز)

مشخصات رمان

  • نویسنده: محدثه

  • ژانر: عاشقانه،همخونه ای،استاد دانشجویی

  • صفحات: 1500

  • دسته ها:رمان عاشقانه
  • ۱ شهریور ۱۴۰۳
  • بدون نظر

اگر شما نویسنده رمان سنتر هستید و تمایل به ادامه همکاری ندارید می‌توانید درخواست حذف ارسال کنید.

درخواست حذف

نظرات کاربران

شما اولین نفر باشید که در مورد این رمان نظر می نویسید
پشتیبانی آنلاین