دانلود رمان مرز نابودی نویسنده نگین صحراگرد
دانلود رایگان رمان مرز نابودی از نگین صحراگرد
معرفی رمان:
صبا زمانی تو اوج نوجوونی با اشتباهاتی که کرد نامزد خودش رو از دست داد و حالا سال ها می گذره. صبا دیگه اون دختر خام و بی تجربه ی گذشته نیست ولی نامزد سابقش بر می گرده و همه ی دست آوردهای صبا رو مال خودش می کنه
به نام او که قلم را آفرید…
دریچه باز قفس بر تازگی باغ ها سر انگیز است.
اما بال از جنبش رسته است.
وسوسه چمن ها بیهوده است.
میان پرنده و پرواز، فراموشی بال و پر است.
در چشم پرنده قطره بینایی است.
ساقه به بالا می رود.
میوه فرو می ا
دگرگونی غمناک است.
نور، آلودگی است.
نوسان، آلودگی است.
رفتن، آلودگی.
پرنده در خواب بال و پرش تنها مانده است.
چشمانش پرتوی میوه ها را می راند.
سرودش بر زیر و بم شاخه ها پیشی گرفته است.
سرشاری اش قفس را می لرزاند.
نسیم هوا را می شکند.
دریچه قفس بی تاب است.
قسمتی از رمان:
صدایم هم نوا با نسیم ملایم و خنک اردیبهشتی، در لا بلای شاخ و برگ درخت های سبز از وجود مادرشان بهار می پیچید.
-هنوزم قشنگ می خونی!
صدایش دستی شد و مرا از حال خود بیرون کشید.
سرم را از کتاب بلند کرده و غمگین نگاهش کردم که چطور با بی تفاوتی تمام این جمله را گفت.
لبخندی زنان کتاب را بستم و روی میز گذاشتم.
دستی به مو هایم که باد بهم ریخته اشان کرده، کشیدم و سعی کردم مرتبشان کنم.
-خوش حالم که هنوز خاطراتم زنده ان! این طور که پیداست خاطراتم خوش شانس تر از خودم بودن.
جمله زهرناکم را با نیشخندی خاتمه دادم.
زهرم را ریختم و همین کافی بود.
از جا بلند شدم تا اول صبح خراب شده ام را در اتاقم بگذرانم.
قدم اول به دوم نرسیده، بازویم به عقب کشیده شد.
در همان حال که فیلتر سوخته ی سیگار را زیر پا هایش له کرد، با اخم گفت:
-منظورت چیه؟ چرا طعنه می زنی؟ حرفت رو واضح بزن.
سعی می کنم بازویم را از دستش آزاد کنم، ولی نشد.
نتوانستم!
مطالب پیشنهادی:
مطالب پیشنهادی ما
مشخصات رمان
-
نویسنده: نگین صحراگرد
-
ژانر: عاشقانه
-
ویراستار: سنتر رمان