دانلود رمان زیبای لعنتی از متینا مهماندوست

دانلود رمان زیبای لعنتی از متینا مهماندوست
معرفی از رمان:
چراغ سبز شد و ماشینا حرکت کردن منم با چشم دنبال طعمه ی بعدیم میگشتم تا غروب فقط ۲۰ تومن تونستم به جیب بزنم شکمم داشت بدجور قار و قور میکرد رفتم سمت سوپر مارکت و یه کیک خریدم نباید پولمو الکی خرج میکردم در حال خوردن کیک سمت مقرم رفتم
قسمتی از رمان:
خدا رو شکر یه جایی بودم که هیچکس مزاحمم نمیشد کارتن و بالشم رو که پشت جدولای خیابون زیر سنگا قایم کرده بودم کشیدم بیرون و رفتم تا بخوابم حسابی خسته بودم نمیدونم چجوری خوابم برد
، با احساس برخورد چیزی رو صورتم از خواب پریدم
با اینکه بارونو خیلی دوست داشتم اما اصلا خوشحال نبودم که بارون گرفته
اه بی خیال بابا کارتنم که خیس شده بود کیف و مانتومو برداشتم و زدم زیر بارون و تو خیابونای تهران شروع کردم به پرسه زدن مثه دیوونه ها قهقهه میزدم و میون قهقهه هام اشک میریختم خدایا من چرا انقدر بدبختم من کیم چرا سرنوشتم اینجوریه
خیابونا خلوت بودن فقط گه گداری یه ماشین از جلوم رد میشد رمان جدید و اونایی که توش بودن با ترحم و تاسف بهم نگاه مینداختن
دیگه هیچی برام مهم نیست من چیزی واسه از دست دادن ندارم ساعت ۷:۲۰ دقیقه صبحه بارون بند اومده
رفتم و با ۱۹ تومنی که داشتم فال و ادامس گرفتم و رفتم سر چهار راه واسه فروختنشون
خاله گلی چرا خیسی ؟
مطالب پیشنهادی:
مطالب پیشنهادی ما
مشخصات رمان
-
نویسنده: متینا مهماندوست
-
ژانر: عاشقانه
-
ویراستار: سنتر رمان