دانلود رمان تنگی بلورین برای ماهی از س،سرحدی

معرفی رمان:

در این دنیا عاشقان زیادی آمده‌اند و جان کنده‌اند تا برای معشوقشان تنگی از جنس بلور بسازند! اما زندگی فرجام، آنگونه که باید، نیست! عشق آمده تا او را ویران کند. هستی‌اش را بسوزاند و ققنوس‌وار از این خاکستر سوخته، آدم جدید برخیزد. عشق آمده و فرجام چاره‌ای ندارد جز پذیرش این شوریدگی!

قسمتی از رمان:

دخترکی نالان مردمک‌های پوشیده از غمش را به قالیِ کوچکِ سفید‌ِ بی‌نقشی که زیر مبل‌های هشت نفره‌ی گوشه‌ی سالنِ دردندشت و مجلل خانه بود می‌دوزد. حزین‌تر از هر وقت دیگری، چشم‌هایش بی‌مهابا سیل آسا می‌ریزد و گونه‌های تب دارش را نم‌ دار می‌کند. صدای زنی که ادعا می‌کند جز خوبی کردن برای این دختر هدف دیگری ندارد؛ باعث می‌شود تا نگاه شوریده از اشکش را بالا گیرد و به چشم‌های پر غرور و بی‌رحم او دوزد.
– فرنوش گریه‌هات رو تموم کن! این رفتار اصلاً مناسب تو نیست. چرا متوجه نیستی من جز صَلاحِ تو چیزی نمی‌خوام!
اَبروهایش را غمگینانه بالا می‌اندازد و سرش را با تأسف و اکراه به طرفین تکان می‌دهد.
– درکت نمی‌کنم مامان! دانلود رمان عاشقانه تنگی بلورین برای ماهی چطور می‌تونی فکر کنی داری به صَلاحِ من این‌کارها رو می‌کنی؟!
دماغش را بالا می‌کشد و پس از تأمل کوتاهی ادامه می‌دهد:
– مامان، رویاهام رو از من نگیر. قلب من برای فرهاد می‌تپه ! من کنارِ اون خوشبختم.
مادرش چشم‌های سیاه ریزش را از حد معمول ریزتر می‌کند و ابروهای نازکِ حالت‌دارش را در هم گره می‌سازد. مگر عشق برای او نان و آب می‌شود؟! اصلاً چطور ممکن است آن مردک یک لاقَبا را که شپش در جیبش چهار قاب می‌زند، داماد خاندان بامداد بدانند؟!

مطالب پیشنهادی:

دانلود رمان پولتو به رخم نکش

دانلود رمان رقصنده با تاریکی