دانلود رمان بازنشسته از mirage
دانلود رمان بازنشسته از mirage
معرفی رمان:
وقتی از خواب بیدار شدم روی تختم بودم … بدنم کوفته بود طبق معمول همیشه !!! گاهی اوقات این شوک تنفسی باعث استیصال میشد که منو تا مرز جنون میبرد …
قسمتی از رمان:
یه کم تو همون وضعیت دست و پام رو تکون دادم تا از وضعیت سستی در بیام … یعنی چند وقته خوابیدم ؟؟؟ نزدیکای غروب بود … اگه اذان گفته باشن یعنی حدودای یه ساعته خوابم ؟؟؟ همش پنج دقیقه هم نشد !!!
وقتی از خواب بیدار شدم روی تختم بودم … بدنم کوفته بود طبق معمول همیشه !!! گاهی اوقات این شوک تنفسی باعث استیصال میشد که منو تا مرز جنون میبرد …
یه کم تو همون وضعیت دست و پام رو تکون دادم تا از وضعیت سستی در بیام … یعنی چند وقته خوابیدم ؟؟؟ نزدیکای غروب بود … اگه اذان گفته باشن یعنی حدودای یه ساعته خوابم ؟؟؟ همش پنج دقیقه هم نشد !!!
به خودم نگاه کردم … مثل دسته گل شدم !!! موهام رو بافته بود
و با همون لباس ها گذاشته بودتم رو تخت !!! میدونستم که چقدر
بدش میاد با لباس کثیف بری تو تخت اما طفلک بهم دست نزده بود
!!! خداییش مَرده !!! من اگه خدایی نکرده جنس مذکر بودم و یه همچین
شرایطی داشتم تا حالا یه کاری دست خودم و یه بنده خدا داده بودم !!
مطالب پیشنهادی:
مطالب پیشنهادی ما
مشخصات رمان
-
نویسنده: mirage
-
ژانر: عاشقانه
-
ویراستار: سنتر رمان
-
صفحات: 388