دانلود رمان پیغام عشق از مهدیه رزازپور
دانلود رمان پیغام عشق از مهدیه رزازپور
معرفی رمان:
زود تر بلند شد، منم آخرین قاشق بستنی رو خوردم و بلند شدم. خونه هامون از هم فاصله داشت، برای همین از هم خداحافظی کردیم. مینا چند وقتی بود که تغییر کرده بود، درست از وقتی که عمه اش از فرانسه آمده بود. نمی دونم چش شده بود، چیزی هم نمی گفت. کلا ما زیاد توی فصل بهار بیرون نمی آمدیم چون دریا حالش بد میشد. سه تا خط واحد عوض کردم. کمی هم پیاده روی کردم تا به خونه رسیدم.
قسمتی از رمان:
با کلید در رو باز کردم و قدم به حیاط کوچولو اما پر از گل،
گذاشتم. بوی گل های بهاری بینی ام رو نوازش می کرد.
گل ها با این نسیم زیبا، می رقصیدن. هوا که رو به تاریکی می رفت،
این رقص زیبا تر می شد. انگار ستاره ها از دیدن این رقص باشکوه،
درخشان تر می شدن. داخل راهرو کفش هایم رو با
دمپایی رو فرشی عوض کردم. کفش ها رو داخل خونه شون پیش بقیه ی
کفش ها گذاشتم. وارد هال شدم. بابا، روی مبل نشسته بود و یه کتاب هم دستش بود.
مطالب پیشنهادی:
مطالب پیشنهادی ما
مشخصات رمان
-
نویسنده: مهدیه رزازپور
-
ژانر: عاشقانه
-
ویراستار: سنتر رمان
-
صفحات: 332