دانلود رمان ارباب در ایران قدیم از مسیحه زادخو

دانلود رمان ارباب در ایران قدیم از مسیحه زادخو
معرفی رمان:
برمیگرده به سالها پیش . قصه ای اقتباس از گذشته…
داستان روایت عشقی ماندگار . عشقی مخفی . تجاوزی عاشقانه . فراری برای ابد . تمنای بازگشت . تشنه به خون . و این حکایت یک ارباب است با ازدواج اجباری . و عشقی در قلب در رمان اربابی در ایران قدیم .
قسمتی از رمان:
نگاهم به تنش بود …کمی نگاهم پر خشم بود که آب دهنمو قورت دادم و پیکمو پر شراب سرخ کردم و با پوزخند و عصبی گفتم :
– تو غلط کردی لیلی دندوناتو خورد میکنم
پر عشوه بود از رو تخت اومد پایین یه ست مشکی فقط تنش بود و برهنه ی برهنه بود تقریبا که از پشت بلغم کرد خودشو چسبوند بهم و با عشوه و در حالی که دستشو دور گردنم حلقه میکرد و خودشو بهم میمالید و با لحن اغواگری گفت :
– اه تو چقد بد اخلاقی گفتم که ازم خواست باهاش باشم نخواستم اون که نمیدونه مال توام
– یادت باشه قرار هم نیست کسی بدونه
ساکت بود که
یه نفس پیکمو بالا دادم و با حرص گفتم :
– تو فقط مال منی لیلی
هنوز همین طور از پشت چسبیده بود بهم و گرمای تن داغ و برهنه اش آتیشمو روشن میکرد و تنمو حسابی داغ میکرد که نفسمو بیرون دادم و خودش اومد جلو نگاهم بهش بود در حالی که کراوات گردنمو شل میکرد و از تو گردنم در می آورد و لبخند پر نیازی بهم میانداخت چشمکی زد و گفت امشب نمیذارم بری
نگاهم بهش بود ازش گرفتم پیکمو باز نصفه پر کردم و داشت دکمه های پیرهنمو باز میکرد که لب تر کردم و گفتم :
– کیان بهت دست بزنه لیلی میذارم کل عمرت حسرت بخوری
اعتنایی به حرفم نکرد و دکمه های پیرهنمو که باز کرد و گفت :
– خب عزیزم چرا عقدم نمیکنی؟
با پوزخند گفتم :
– عقدت کنم؟
پشت چشمی نازک کرد و گفت :
– مگه من چمه؟
نفسمو بیرون دادم و گفتم :
– تو معشوقه ی منی نه اینکه زنم بشی
لب گزید و گفت :
– تا کی معشوقه ات باشم؟ خب نه میذاری ازدواج کنم نه باهام ازدواج میکنی؟
مطالب پیشنهادی:
قیمت10000
مطالب پیشنهادی ما
مشخصات رمان
-
نویسنده: مسیحه زادخو
-
ژانر: عاشقانه، اربابی
-
ویراستار: سنتر رمان