دانلود رمان چیزی تا طلوع نمانده اثر کیمیا میرزایی

دانلود رایگان رمان چیزی تا طلوع نمانده اثر کیمیا میرزایی
معرفی رمان:
سلام. قبل از شروع رمان باید یک توضیحاتی رو به عرضتون برسونم. « چیزی تا طلوع نمانده» براساس واقعیت نیست؛ اما واقعیت زندگی خیلیها رو بیان میکنه. در بین این واقعیتها، من داستان دست درازی و انتخاب کردم.
شاید اکثرمون درباره این مشکل اطلاعات دقیقی نداشته باشیم؛ اما متاسفانه بعضی از افراد جامعهمون به این بیماری مبتلا هستن که خب از لحاظ نوع و شدت با هم تفاوت دارند.
در حقیقت سعی کردم توی این رمان، علاوه بر یک زندگی عاشقانه، این مشکل جوامع رو هم به نمایش بذارم؛ طوری که موضوع اجتماعی و اتفاقات دردناکی که حول زندگیمون هستن توی ذوق نزنه.
من عضو هیچ گروه و کمپینی نیستم؛ اما این رو فریاد میزنم که عدالت توی دنیا به هیچوجه برقرار نیست و قربانی این بینظمی گاهی کودکان هستند.
قسمتی از رمان:
با حس سردردی طاقتفرسا و عذابدهنده چشمانم را باز کرده و نوکانگشتانم را برای کاهش دردم، روی پیشانی داغ و تبکردهام فشار میدهم. دیشب حتی ثانیهای چشم روی هم نگذاشتم و همین هم دلیلی ست بر سردردهای متعدد و کشندهام.
حتی نتوانستم پاهایم را حرکت داده و از اتاقکار به اتاقخوابم بروم.با صورتی مچالهشده از درد، دستم را دراز میکنم و موبایلم را از روی میز برمیدارم. دیروز به خودم قول داده بودم دیگر بهش زنگ نزنم؛ اما گویی رفاقت چندین و چند سالهمان آنقدر در دلم ریشه دوانده که این دعواها و بحثهای کوچک نتواند من را از بودن با او محروم سازد.
مشکل از من است که با این شکهای بیموردم دل رفیقم را میشکنم. شمارهاش را از حفظ میگیرم و موبایل را مقابل گوشم قرار میدهم. یک بوق… دو بوق… به سومین بوق نمیرسد که صدایش در گوشم میپیچد. لبخند میزنم. او هم دلتنگ بوده!
– سلام.
مطالب پیشنهادی ما
مشخصات رمان
-
نویسنده: کیمیا میرزایی
-
ژانر: عاشقانه
-
ویراستار: سایت سنتر رمان
-
صفحات: 270