دانلود رمان مهره اعتماد از مهدیه شرفخانی

معرفی رمان:

هدی همت کارش با همه دخترای این سرزمین فرق داره، اون یه نصاب داربست حرفه ایه

که با پسر عموش یه شرکت ساختمانی دارن به نام داربست همت !

هدی تمام سعی‌اش رو داره میکنه تا از سایه نحس گذشته ای که مادر و پدرش رو ازش گرفته بیرون بیاد و به

گذشته فکر نکنه اما درست زمانی که فکر میکنه از شر این سایه خلاص شده، با یه مهره کوچیک از گذشته مواجه میشه

به نام یاکان اعتماد، که در معماری و عمران و ساخت و ساز نه تنها تو کشور،

بلکه تو اروپا و آسیا حرف اول رو میزنه و نوری میشه تو تاریکی گذشته ی هدی…

قسمتی از رمان:

گوشی هوشمندی که مجید به مناسبت تولدم خریده بود. میخواست گوشی ناز نوکیا که خیلی هم دوستش داشتم را از چنگم در بیاورد و درب و داغانش کند. به قدری دلش از آن گوشی بدبخت پر بود که حاضر نشد آن را بفروشد. رفت بالای ساختمان پنج طبقه و با ضرب به پایین ساختمان پرتش کرد.
با این وجود وقتی به پایین ساختمان آمدیم و آن را برداشتیم با روشن شدنش به همگی مان زبان درازی کرد و آن زمان بود که از گوشهای مجید دود بلند می
شد.

رمان پیشنهادی:

دانلود رمان بِلیز 

دانلود رمان طنین یک فریاد