دانلود رمان گنجی به نام عشق از زینب امیری

دانلود رمان گنجی به نام عشق از زینب امیری
معرفی رمان:
آن که می گوید دلم، بداند دلش متعلق به خودش نیست! دل را یک نفر، شبی نصف شبی، صبح پاییزی، شب تابستان گرمی، می آید و بر می دارد و می رود! ناگه در رقص برگ های پاییزی، می بینی که دگر قلبت نمی زند!تنها چشم هایت به چشم های آبی رنگی به رنگ آسمان خیره شده و دهانت چون درختان زمستان خشک شده است…
قسمتی از رمان:
می بینی که به یک باره دوباره قلبت شروع به تپیدن می کند، آن قدر می تپد
و می تپد که احساس گرما می کنی، و چشمانت خیره می ماند به موهایی که همراه برگ ها می رقصند.
تنها گوش هایت یک چیز را می شنوند، قهقهه ی مستانه ای که با آهنگ پرندگان
مخلوط شده است. این حس های زیبا بر تو مبارک!
نفس عمیقی کشیدم و دیالوگم را ادامه دادم: برایت آرزوی مرگ می کنم…
صدای دست و جیغ از همه جای سالن بلند شد. لبخندی زدم. غرور عجیبی
وجودم را گرفت. دو دستم را روی سینه ام گذاشتم و برای تماشاچی های
عزیزم، سر خم کردم. به اطرافم نگاه انداختم. بازیگر های معروف دیگر نیز، که همراه من بازی می کردند، همین حرکت را انجام می دادند!
و همین صحنه، آرزوی من بود. بازیگری تاتر!
از بچگی به تاتر علاقه داشتم. تاتری نبود که دست پدر و مادرم را نکشم و به آن نروم!
مطالب پیشنهادی:
مطالب پیشنهادی ما
مشخصات رمان
-
نویسنده: زینب امیری
-
ژانر: عاشقانه
-
ویراستار: سنتر رمان
-
صفحات: 394