دانلود رمان نفس بارون NIKITA
دانلود رمان نفس بارون NIKITA
معرفی رمان:
نفس متین پور در آخرین جلسـات کلاس رانندگی با پسر مربیش محمد همایونیان آشنا میشه . محمد هم با دیدن نینا متین پور ، خواهر نفس میخواد که از اون برای پروژه جدیدش در آتلیه عکاسی به عنوان مدل تو تیزر های تبلیغاتی استفاده کنه و همین میشه شروعی واسه دیدار دوباره ی اون ها … محمد سخت و غیرقابل نفوذ سعی می کنه طوری به احساسات نفس راه پیدا کنه !
قسمتی از رمان:
حسی ناشناخته تو وجود نفس رشد می کنه تـا اینکه… مشکل بزرگی گریبانگیر خانواده اش می شه ، رابطه اش با محمد کمتر و کمتر می شه تا روزی که نفس تصمیم می گیره همه چیز رو رها کنـه یه تمـاس . . . یه تماس و خبر رفتن محمد برای همیشـه از ایران …
هی خانم کوچولو بری پشت ماشین لباسشویی بشینی بهتره ها! از ما گفتن بود!
و بعد با سرعت سرسام آوری دور شد. با شنیدن این جمله از خشم و عصبانیت به یک اندازه در حال انفجار بود! طی یک حرکت عصبی شیشه را بالا کشید و فرمان را بی رحمانه در مشتش فشرد. گویی می خواست با این کار تمام عصبانیتش را به فرمان ماشین منتقل کند. نفس عمیقی کشید و در حالی که لبش را گاز می گرفت به رو به رو خیره شد.
خانم شریفی مثل همیشه خونسرد و آرام به حرکات عصبی او نگاه می کرد. پس از این که حس کرد او کمی آرام شده گفت:
ـ ولش کن عزیزم! اینا یه مشت آدم بی فرهنگن! خودش یه گاری انداخته زیر پاش عین چی داره می رونه اون وقت به تو میگه! عجبا! پسره ی بی فرهنگ!
از لحن بانمک خانم شریفی، مربی رانندگی اش در حین ادای این جمله لبخندی گوشه ی لبان ظریفش نشست و دوباره به رو به رو چشم دوخت.
پشت چراغ قرمز ایستاده بودند و او خسته و بی حوصله از طولانی بودن زمان چراغ دستش را دور فرمان حلقه کرد در همین حین صدای یک پسر به قول خانم شریفی بی فرهنگ! اعصابش رابکلی بهم ریخت.
مطالب پیشنهادی:
مطالب پیشنهادی ما
مشخصات رمان
-
نویسنده: NIKITA
-
ژانر: عاشقانه
-
ویراستار: سنتر رمان