دانلود رمان طهران55 اثر مینا شوکتی
دانلود رایگان رمان طهران55 اثر مینا شوکتی
معرفی رمان:
در مورد نوا دختری جسور و عکاسه که توی گذشته شکست بدی خورده، اما همچنان به زندگیش ادامه داده و حالا قوی شده، نوا برای نمایشگاهه عکاسیش میخواد از زن های قوی جامعه که برخلاف عرف مکانیک شدن عکس بگیره، توی این بین با امیریل احمری و خانواده ی احمری آشنا میشه که هنوز هم روش های سنتی توی همه چیز دارن و پدربزرگش،خلیل، رازی پیش جهانگیر احمری داره که نوا رو کنجکاو کرده…
قسمتی از رمان:
عینک آفتابی اش را روی چشم برگرداند و کمی به راست چرخید. چند نفری که آن اطراف بیکار ایستاده بودند کنجکاو و مستقیم به او خیره شده بودند. خودش را بیخیال نشان داد. همان طور که اطرافش را خوب دید میزد از بین کسانی که به چشم می دید مشغول انتخاب یک نفر برای پرسش دوباره، شد.هنوز کاندید مورد نظر را انتخاب نکرده بود که حس کرد کسی دوان دوان از پشت سر نزدیکش می شود. به عقب چرخید و پسرک رضا نام را نزدیک خودش دید.
اسم ها همیشه خوب در خاطرش می ماندند. پسرک نفسی گرفت و پرخنده گفت: کجا رفتین یهو؟ مگه کمک نمی خواستین؟ اخم کرد: کمک نه، نمی خواستم. فقط یه سوال داشتم که جوابش رو نگرفتم. پسرک با همان لبخند، روغن دستانش را با دستمال سیاه و کثیفی که داخل دست دیگرش بود پاک کرد. با همان ته لهجه ی شیرین گفت: من در خدمتم. امر بفرمایید.. نوا میان اجزای صورت او به دنبال ردی از تمسخر و خنده ی حاصل از آن گشت اما هیچ نیافت.
دست دست کردن را جایز ندید؛ انگار تنها گزینه ی بی دردسر پیش رویش همان پسرک بود پس ناچار درخواستش را تکرار کرد: می خواستم مدیر اینجا رو ببینم. لبخند پر کشیده ی پسرک با شنیدن کلمه ی “مدیر” ناخواسته،به صورتش برگشت و کمی هم عمق گرفت: ما مدیر پُدیر نداریم خانم! پوف کلافه ای کشید. علت آن تمسخر و خنده همان بود؟ یک کلمه آنقدر مفرح بخش بود و او نمی دانست؟ -پس چی دارین؟ رئیس؟ کارفرما؟ اوستا؟ اوکی! با همون کار دارم…
مطالب پیشنهادی ما
مشخصات رمان
-
نویسنده: مینا شوکتی
-
ژانر: عاشقانه، اجتماعی،معمایی
-
ویراستار: سایت سنتر رمان
-
صفحات: 2058