دانلود رایگان رمان محیار از آیلین آریانمهر

معرفی رمان:

تو کجایی عزیزم؟
کجای این خلقت زندگی میکنی؟
حواست به من هست؟! منی که بیقرار هرثانیه به تو فکر میکنم؟
کجایی عزیزم؟
ایا منه تنهارا از پشت پنجره اتاقم میبینی؟
کجایی عزیزم که ببینی من اینجا هر روز به یادت پشت پنجره مینشینم ، عطر رز های قرمز را با تمام وجود میبلعم…
در خیالم این عطر توست!
کجایی عزیزم؟ تا که دریابی منه بیچاره را
آه….
پس تو کجایی ، عزیزم!

قسمتی از رمان:

از اسانسور اومدم بیرون ، منشی که از دیدنم هول کرده بود سریع بلند شد گفت:
– سَ…سَلام اقای صدر….شما امروز اومدین؟
بدون اینکه مکث کنم همونجور که سمت اتاقم میرفتم گفتم:
– نمیدونستم واسه اومدن به شرکت پدرم باید از شما اجازه بگیرم!
وارد اتاقم شدم و قبل اینکه درو ببندم گفتم:
– هر تلفنی که دارم وصل کن
و درو بستم اما صدای چَشمشو شنیدم.
رفتم پشت میزم نشستم ؛ یه میزه مسطتیل شکل با رنگ قهوه ایی سوخته ، چیزی هم روش نیست جز یه لپ تاپ اپل!
برای اینکه از فکر زندگی مزخرفم در بیام خودمو مشغول کار کردم.
من یه آدم بی هدفم که کل زندگیشو سرگرم عشقو حال جوونی بوده ، و حالا…..تو سن ۲۷ سالگی….خسته از تموم خوشی های زودگذر دارم به زندگی بر باد رفتم‌فکر میکنم .

مطالب پیشنهادی:

دانلود رمان ویانا نیوز

دانلود رمان یاقوت خونین