بستن

دانلود رمان خاوین pdf از ساقی میر

رمان خاوین

دانلود رمان خاوین pdf از ساقی میر

خلاصه رمان:

 

خاوین قوام، تک پسر حاج‌نصرت‌الله قوام، صاحب بزرگترین و به‌نام‌ترین شرکت حمل و نقل دریایی ایران، از تاجرهای سرشناس است.

پسری که برخلاف اعتقادات سفت و سخت پدرش تفریحات و عیاشی‌های مختص به خودش دارد و قرار است

بعد از ازدواجش با دخترعمویش تک فرزندِ عنایت‌الله‌ قوام، تمام ثروت خاندان قوام به نام او و مهلا شود.

اما یک شب در جزیره‌ی کیش بقایای جامانده از رابطه‌ی پنهانش کار دستش می‌دهد و خدمتکار هتل یک ماه بعد با جواب مثبت بارداری‌اش

درست در شب عروسی خاوین و مهلا، دنیا را روی سر خاوین و آینده‌اش خراب می‌کند

تا قصه در تقابلی تنگاتنگ میان عشق و نفرت، مسیر پرچالشی را طی کند…

قسمتی از رمان

جاروی دسته بلند را به دیوار تکیه دادم و بی‌حوصله پشت گردنم را ماساژ دادم.

نگاهی دور تا دور اتاق لوکس کردیم‌ و خسته آهی کشیدم.

ملحفه‌ی چروکیده را مچاله کردم و با نیشخند در سبد رخت چرک‌ها انداختم.

زرورق مکعبی پاره شده‌ی کاندوم که روی زمین افتاده بود را با چندش برداشتم و در سطل زباله‌ی همراهم انداختم.

توت فرنگی؟!

چرا میوه‌‌ای به آن دوست داشنتی را زیر سوال میبردند؟!

اتاق دیشب برای یکی از خر پول‌های زمانه رزرو بود.

از بچه‌های لاندری روم شنیده بودم که هرازگاهی وقتی به کیش می‌آید و می‌خواهد خلوت داشته باشد این اتاق را رزرو می‌کند.

مرفه‌ی بی‌درد عالم بود که برای زن بازی‌هایش هم هتلِ به‌نام و پرستاره‌ی ما را در اختیار می‌گرفت

توی دلم حسرت تمام نداشته‌هایم را کشیدم و دختری که یک روزی زنِ این مرد تاجر می‌شد و مادر بچه‌هاش…

بدون شک خوشبخت بودن.

-باز که رفتی تو فکر… دست بجنبون کلی کار مونده.

سطل زباله را برداشتم و تا برای منیژه سر تکان دادم موبایلم ویبره رفت.

اسم و شماره‌ی موسی چهارستون تنم را لرزاند. معلوم نبود باز چی از جانم می‌خواست.-بله… سلام.

صدای خمار از موادش گوشم را آزرد.

-تنِ لَشتو جمع کن آخر هفته بیا خواستگاری و شیرینی خورونته.

بغض تمام گلوم را پر کرد. می‌خواستند من را به آن پیرِ خرفت شوهر بدهند که جیره‌یِ کثافت کاری خودشان جور باشد و این وسط با قربانی کردن من به نوایی برسند.

فریاد زد:

-نشنیدم بگی چشم؟

لبم را گزیدم و برای ده سال هر روز کتک خوردن و تحقیر شدنم به زور گفتم:
-چشم.

قیمت39000

 

لطفا امتیاز دهید
3/5 - (3 امتیاز)

مشخصات رمان

  • نویسنده: ساقی میر

  • ژانر: عاشقانه،انتقامی،بزرگسال

  • صفحات: 1229

  • دسته ها:رمان عاشقانه
  • ۱۶ دی ۱۴۰۳
  • بدون نظر

اگر شما نویسنده رمان سنتر هستید و تمایل به ادامه همکاری ندارید می‌توانید درخواست حذف ارسال کنید.

درخواست حذف

نظرات کاربران

شما اولین نفر باشید که در مورد این رمان نظر می نویسید
پشتیبانی آنلاین